• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

نمى كرد و اطرافيان حضرتش از بهترين مسلمانها بودند. برتر و بالاتر از همه نزد آن حضرت آن بود كه خيرش به همه مى رسيد و هر كس با ديگران بهتر همدردى و كمك مى كرد نزد آن حضرت مقام و منزلتى بزرگتر داشت.

امام حسين(عليه السلام)فرمود: درباره نشستن حضرت سؤال كردم؟ فرمود: در نشستن و برخاستن به ذكر مشغول بود، هرگاه به مجلسى وارد مى شد، در آخر مجلس مى نشست و همواره به اين كار دستور مى داد، با همنشينان خود يكسان برخورد مى كرد تا كسى گمان نبرد كه ديگرى نزد آن حضرت گراميتر است، هركس با آن حضرت همنشين مى شد حضرت در مقابل او آن قدر صبر مى كرد كه اوّل خود او بلند شود و مجلس را ترك كند. هر كس از آن حضرت حاجتى مى خواست يا با دست پر باز مى گشت يا در جواب، با گفتارى نرم و ملايم مواجه مى شد، از خُلق و خوى ايشان همه بهره مند بودند، براى مردم همچون پدرى مهربان بود، در مورد حق، همه در مقابل ايشان يكسان بودند، مجلس ايشان، مجلس حلم، حيا، صداقت و امانت بود، صدا در آنجا بلند و از كسى هتك حرمت و لغزش كسى بازگو نمى شد، همه بر اساس تقوا با هم برابر و به هم پيوسته و متواضع بودند، افراد بزرگتر را احترام و به اطفال مهربانى مى كردند و حاجتمندان را برخود ترجيح، و غريبان را پناه مى دادند.

پرسيدم: رفتارشان با همنشينان خود چگونه بود؟ فرمودند: دائماً خوشرو و ملايم و خوش برخورد بود. سخت گير، داد و فرياد كن و بدزبان نبود، نه عيبجو بود و نه ستايشگر. در مقابل آنچه دوست نمى داشت خود را به غفلت مى زد و به روى خود نمى آورد، كسى از ايشان نا اميد نمى شد. سه كار را كنار گذاشته بود: جدل، زياده روى و آنچه كه به ايشان مربوط نمى شد. سه كار را درباره مردم انجام نمى داد: كسى را مذمّت و تقبيح نمى كرد، لغزشها و مسائل پنهانى افراد را دنبال نمى كرد و در موردى سخن مى گفت كه اميد ثواب داشت. وقتى سخن مى گفت همه ساكت بودند و كسى كوچكترين حركتى نمى كرد و هر گاه سكوت مى كرد، ديگران سخن مى گفتند. در حضور ايشان، مجال سخن گفتن را از يكديگر نمى گرفتند. اگر كسى در خدمت آن حضرت صحبت مى كرد، بقيه سكوت مى كردند تا سخن او تمام شود، بعد به كلام اوّلشان بر مى گشتند. از هر چه ديگران را مى خندانيد مى خنديد، و از هر چيز كه ديگران تعجّب مى كردند تعجّب مى كرد، در مقابل افرادى كه در گفتار و درخواست، رفتار