• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

تأكيد بر حوادث خارق العاده، بيش تر از تحوّل و تكوين آدم ها و شخصيّت ها است. به طور خلاصه، خصوصيّات قصّه از اين قرارند: ـ اغلب بدون پيرنگ هستند، يعنى رابطه علّت و معلولى ميان حوادث آن ها وجود ندارد. ـ مبناى جهان بينى در قصّه ها عموماً بر مطلق گرايى استوار است، يعنى قهرمان هاى قصّه يا خوبند يا بد. ـ قهرمانان قصّه ها، آدم هاى عادى نيستند، بلكه معمولاً نمونه هاى كلّى از خصلت هاى عمومى بشر را عرضه مى كنند. ـ زمان و مكان در قصّه ها فرضى و تصوّرى است. ـ حوادث و ماجراهاى قصّه به جاى آن كه تابع رابطه علّت و معلولى باشد، از اصل اعجاب برانگيزى پيروى مى كنند.

. قصيده در لغت از قصد مشتق است و آن به معنى توجّه و روى نهادن به چيزى و جايى است. در اصطلاح شعر، قصيده به نوعى شعر گفته مى شود كه مصراع اول و دوم آن با مصراع هاى دوم ساير بيت ها هم قافيه باشند. حدّ كم ابيات آن بيست بيت و حدّ بالاى آن نامعلوم است. ابيات بعضى از قصائد از سيصد نيز گذشته است. هر قصيده با تغزّل يا وصف طبيعت (= تشبيب) آغاز مى شود و سپس به مدح، هجو، مرثيه، موعظه، و يا مسائل اجتماعى و دينى كشيده مى شود. قصيده در اصل از آنِ عرب ها است.

. قطعه   در لغت، يعنى پاره اى از چيزى، تكّه، دانه، و عدد. در شعر فارسى، چند بيتِ هموزن و هم قافيه است كه در آن، قافيه را در مصراع اوّلِ بيت اوّل رعايت نكنند و ضمناً از يك مضمون بحث كنند.

. مثنوى در لغت به معنى دوتايى است. در اصطلاح يكى از قالب هاى خاصّ شعر فارسى است كه در يك وزن سروده شود و هر دو مصراع آن به يك قافيه باشند و قافيه هر بيتى تغيير كند. مثنوى آزادترين و بى تكلّف ترين نوع شعر و از ابداعات ايرانيان است.

. مَجاز در لغت به معنى «غير واقع» است. در علم بيان، استفاده از لفظ در غير معنى حقيقى است به لحاظ وجود قرينه اى كه مانع از اراده معنى اصلى باشد. شرط نقل معنى اصلى به معنى غير اصلى وجود تناسبى است بين آن دو; و اين مناسبت را «علاقه» گويند.

(1).edo ;adisauq .. (2).tnemgarf .. (3).meop-telpuo.. (4).egaugnal evitarugie ..