• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

انواع مطلع

يكى از شيوه هاى خوب آغاز كردنِ نوشته، حركت دادن به آن است. براى ايجاد حركت در نوشته، بايد نخست خاطر خواننده را به اهتزاز و حركت درآورد. به اين منظور، قدرى اِعجاب لازم است. ملاحظه كنيد كه در داستانى تخيّلى درباره جبهه و روزهاى پرشكوه دفاع مقدّس، نويسنده اى هنرمند چگونه عمداً مطلب را طورى آغاز مى كند كه خواننده احساس كند با خاطره اى رسمى روبه رو است: جا دارد به سهم خودم از برگزار كنندگان شب خاطره تشكّر كنم. با اين كه قرار نبود بنده صحبت كنم، اين فرصت را به من دادند تا خاطره اى را نقل كنم كه اگر مهم ترين حادثه زندگى من نباشد، بى شك مؤثّرترينِ آن ها است. من نخستين بار است كه در چنين مجلسى شركت مى كنم. راستش صفاى جلسه مرا ياد حال و هواى جبهه انداخت. براى ما كه حسرت آن دوره را داريم، اين نشست ها غنيمت است.

انواع مَطْلَع از لحاظ نوع مطلع، نوشته ها را مى توان به سه دسته تقسيم كرد: يك. نوشته هاى با مقدّمه: مطلع مقدّمه اى بر متن است. دو. نوشته هاى بى مقدّمه: مطلع جزء آغازين متن اصلى است. سه. نوشته هاى از ميانه: مطلع جزء ميانى متن اصلى است.

يكم. نوشته هاى با مقدّمه در اين نوع كه پيش از اين بيش تر رايج بوده است، نويسنده در آغاز مقدّمه چينى مى كند و پس از مقدّمه اى يك يا چند پاراگرافى، به اصل مطلب مى پردازد. معمولا مقدّمه از آنِ نوشته هايى است كه نيازمند دقّت و تأمّل زياد باشند. در اين هنگام، نقش مقدّمه زمينه سازى براى فهم مطلب اصلى است. مقدّمه خوب آن است كه خواننده را از مطلب دور نسازد; در خدمت طرح و بافتار كلّى نوشته باشد; و زيبا و كوتاه نگاشته شود. مهم ترين ويژگى مقدّمه جذّاب اين است كه مايه اى از نوآورى و تازگى در آن به چشم بخورد، يعنى خواننده به محض مطالعه آن احساس كند در هوايى تازه تنفّس مى كند. مقدّمه متنوّع و تازه نويدبخش متنى دلربا و زيبا نيز مى تواند باشد. نمونه اين گونه مقدّمه را در نوشته اى بنگريد كه مى خواهد درباره سرمايه معنوى انسان، عقل و انديشه، سخن بگويد: در قصّه ها آمده است كه داوودجوانك چوپانى بود و جالوت سلطانى غول پيكر، چنان كه مغفر