• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

آيات، از ديدگان نافذش برقى عيان بود. گفتى عاشقى بود حيران در جمال قرآن. خدايش به رحمت خويش فرو بَرَد كه بر من منّتى عظيم دارد.   در همين طِراز است مطلعِ توضيحنامه اى كه استاد غلامحسين يوسفى بر تصحيح گلستان سعدى نگاشته است. صميميّت و سادگى، همراه لطف و روانى، جمله هاى صيقل خورده وى را طراوت بخشيده و آغازى دلكش و خواندن برانگيز پديد آورده است: چهل و چند سال پيش بود كه با گلستان سعدىآشنا شدم. در آن زمان طفلى بودم دبستانى و اين كتاب نفيس را به عنوان جايزه به من دادند... اكنون همان كتاب پيش روى من گشاده است و بر نخستين صفحه آن، به خطّ ناپخته كودكى كه از داشتن كتابى سرشار از شادمانى بوده، نوشته شده:«اين كتاب متعلّق است به غلامحسين يوسفى». ديدن صفحات اين كتاب كه چون يادگارى عزيز آن را محفوظ داشته ام، سال هاى خوش كودكى را به خاطرم مى آورَد: روزهايى شاد و روشن، خالى از دغدغه و اضطراب، و فارغ از تلخى هاى زندگى. امّا ديرى نمى گذرد كه حسرت آن ايّام بى بازگشت فرا مى رسد و اين يادهاى دل انگيز رااز صفحه ذهن فرو مى شويد. آن گاه سعدى را مى بينم كه در گلستانبا من از واقعيّت هاى حيات سخن مى گويد كه گاه تلخ است و گاه شيرين. در اين مطلع، نويسنده نه تنها جلوه اى از عاطفه و احساس پاك را فراروى ما تصوير مى كند، بلكه به روانى و روشنى، با آوردن جمله واپسين، تأكيدگاهِ كلام آينده خود را هم مشخّص مى سازد. نيز مَطلعِ زير مقدّمه يك متن ادبى زيبا است، در قالب نامه اى عاطفى و دردمندانه از منتظرى شيفته براى محبوبِ منتظَر(عليه السلام). مى بينيد كه با حال و هواى كليشه اى و مكرَّرِ بسيارى از متن هاى هَمْ موضوع تفاوت دارد و از همين آغاز خواننده را براى خواندن بقيّه متن برمى انگيزد: سلام. حال من خوب نيست; اما هميشه براى سلامت شما، شمع روشن مى كنم. مدّتى است كه همه را از خود، بى خبر گذاشته ايد. حتماً مى دانيد كه پدر بزرگ مُرد. براى پدر هم نفسى بيش نمانده است. جمعه پيش، سخت بيمار بود. از بستر برنمى خاست. چشم هايش، پشت پنجره افتاده بود. قلبش تا لب ها بالا آمده بود، و همان جا مى تپيد. زمزمه مى كرد. مى گفت: دوست را گر سر پرسيدن بيمار غم است گو بران خوش، كه هنوزش نفسى مى آيد مادر و مادر بزرگ، خيلى بيتابى مى كنند. هر سال كه نرگس باغ، شكوفه مى دهد، آن ها هم به خود وعده مى دهند كه امسال مى آيى.