• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

. تمثيل در لغت به معنى مثال آوردن و صورت چيزى را مصوّر كردن است و در اصطلاح، آن است كه عبارت را در نظم و نثر به جمله اى بيارايند كه مَثَل يا شبه مَثَل و دربرگيرنده مطلبى حكيمانه باشد. اين صنعت باعث آرايش و تقويت سخن مى شود: من اگر نيكم و گر بد تو برو خود را باشهر كسى آن دِرَوَد عاقبت كار كه كِشت(حافظ) . جريان سيّال ذهن شيوه اى است در روايت كه به موجب آن، عمق جريان ذهنى يك شخصيّت كه آميزه اى است از ادراكات حسّى و افكار آگاه و نيمه آگاه ، خاطره ها، احساسات، و تداعى هاى تصادفى، به همان صورت بيان مى شود. اين شيوه روايت بر اساس مفاهيمى استوار است كه ايجاد تداعى معانى مى كند.

. حادثه مستقل، اپيزود حادثه يا رويدادى مستقل است كه در متن يك روايت بلند جاى دارد. گاه اين حادثه مستقل به روند پِيرنگ داستان مربوط مى شود و گاه ربطى با پِيرنگ داستان ندارد. در اين صورت بدان علّت در متن روايت قرار مى گيرد كه براى شخصيّت واحدى رخ مى دهد.

. حِس آميزى در لغت، در آميختن حواس است و در اصطلاح، قسمى مَجاز است كه از رهگذر آميختن دو حس با يكديگر ايجاد مى شود. مثلاً ديدن رنگ يا اندازه يا هيأت ظاهرى هر چيز، كار حقيقى حسّ بينايى است; امّا «ديدن عطر»يا «شنيدن رنگ»، «آواز روشن» و «جيغ بنفش» كاربردى است مجازى از حواسّ بينايى و شنوايى براى ادراك پديده هايى كه در حوزه آن حواس نيستند. از نمونه هاى مشهور حس آميزى مى توان به اين بيت اشاره كرد: از صداى سخن عشق نديدم خوش تريادگارى كه در اين گنبد دوّار بماند(حافظ)

. حماسه حماسه در لغت به معنى دليرى، دلاورى، و شجاعت است و در اصطلاح، شعرى بلند و روايتى را

(1).yrogella .. (2).ssensuoicsnoc fo maerts .. (3).edosipe .. (4).aisehtsenys .. (5).cipe ..