• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

دو.تشبيه

رودخانه اى به آن نمى ريزد، بلكه رود پرآبى نيز از آن سرچشمه مى گيرد. آب اين درياچه از چشمه هاى متعدّدى كه در كف آن مى جوشد، حاصل مى شود. نام اين درياچه كه از زيبايى هاى ديدنى كشور ما است، «زرىوار» است. زرىوار را در زمستان ها لايه ضخيمى از يخ مى پوشاند، به طورى كه مى توان روى آن راه رفت. اطراف درياچه محلّ مناسبى براى زندگى پرندگانى چون مرغ سقّا، فلامينگو، و مرغابى است. اين درياچه در نزديكى مريوان واقع شده و يكى از صدها منظره ديدنى استان كردستان است.

دو. تشبيه تشبيه غالباً در خاطرها تأثيرى قوى دارد، زيرا ذهن را از آنچه پنهان است به چيزى راهنمون مى شود كه آشكار است. و اين، خود، به خاطرِ خواننده آسايش مى بخشد: تشبيه، چيزى را از آنچه هست، در وصفى خاص، عظيم تر و بزرگ تر مى نمايد يا زيباتر. و يا اين كه در مجال كوتاه و تنگناى عبارات كم، صفات و خصوصيّات بيشمارى را در مورد چيزى ثابت مى كند. و از همه مهم تر، جنبه تخيّلى و تصويرى تشبيه است... از رهگذر تشبيه، چيزهاى گنگ و عناصر بى زبان طبيعت به سخن درمى آيند و در جمادات، زندگى را احساس مى كنيم. تشبيه داراى چهار پايه است: يك. آنچه آن را به چيزى تشبيه مى كنيم: مشبَّه; كه همواره در جمله مى آيد. دو. آنچه چيزى را به آن تشبيه مى كنيم: مشبَّهٌ به; كه همواره در جمله مى آيد. سه. واژه شباهت نما: اَدات تشبيه; كه گاه در جمله مى آيد و گاه نمى آيد. چهار. مورد و جلوه مشترك در مشبَّه و مشبَّهٌ به: وجه شَبَه كه معمولاً در جمله نمى آيد. براى نمونه، در اين تشبيه، پايه ها را ذكر مى كنيم: فاطمه ـ سلام اللّه عليها ـ به كودك خويش خيره گشته بود و گهواره اش را با پاى خود حركت مى داد. گهواره، همچون قايقى بر درياچه اى آيينه گون، آرام در رفت و آمد بود. يك. مشبَّه: گهواره. دو. مشبَّهٌ به: قايقى بر درياچه اى آيينه گون. سه. ادات تشبيه: همچون.

1. برگرفته از: فارسى، سال دوم راهنمايى تحصيلى(شماره 115)، ص 92. .elimis..

3.محمّدرضا شفيعى كدكنى: صور خيال در شعر فارسى، آگاه، 1358، ص 61.

4.بهشت ارغوان / 97.