• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

چهار. وجه شَبَه: آرام در رفت و آمد بودن. تشبيه هاى زيبا و لطيف، هم كلام را رونق و جلا مى بخشند و هم انديشه هاى سخنور را آسان تر به خواننده انتقال مى دهند. آثار نويسندگان بزرگ، سرشار از اين گونه تشبيه ها است: اى حافظ! سخن تو چون ابديّت بزرگ است، زيرا آن را آغاز و انجامى نيست. كلام تو چون گنبد آسمان تنها به خود وابسته است... تو چون آن كشتى اى كه مغرورانه باد در بادبان افكنده، سينه دريا را مى شكافد و پا بر سر امواج مى نهد. و من مانند آن تخته پاره ام كه سيلى خور امواج اقيانوسم. نهج البلاغهكتابى است براى امروز و فردا و فرداهاى ديگر; براى اين نسل و همه نسل هاى آينده. اثرى است به درخشندگى آفتاب، به لطافت گل، به قاطعيّت صاعقه، به غرّش طوفان، به تحرّك امواج،... و به بلندى ستارگان دوردست در اوج آسمان ها. تشبيه مى تواند يارى دهنده ايجاز باشد. آن گاه كه به جاى جمله هاى فراوان، تنها از يك جمله استفاده كنيم، ايجاز را رعايت كرده ايم; و زمانى مى توان يك جمله را جايگزين چندين جمله كرد كه بتواند با رسايى و زيبايى پيام آن چند جمله را منتقل كند. در جمله زير، نويسنده با يك تشبيه دقيق و لطيف، از توضيحات چند جمله اى بى نياز شده و فضايى بسيار تماشايى فراهم كرده است: يك تك بوته كوتاه مغيلان وسط يك بيابان دراز، يك قصيده بلند است. همان نويسنده با اين تشبيه بسيار قوى، نشان مى دهد كه ترس زودگذر چه طعمى دارد; طعمى كه با چندين و چند جمله و عبارت توضيحى نيز به مذاق خواننده منتقل نمى شود: ترس سايه اى گذرا بر خاطرم افكند، همچون گذرِ سايه گنجشكِ دير كرده اى در نيمه روز چلّه تابستان بر دشتى باير. متن زير يك سوگ نوشته است. ببينيد نويسنده با چه قدرتى از تشبيه استفاده كرده تا مرگ را تصوير كند. چندين تشبيه مناسب و منطبق با مضمون، در اين متن به چشم مى خورند: ديروز سهراب سپهرى مرد. آفتاب كه غروب كرد او را هم با خود برد. درباره مرگ دوست چه مى توان گفت; مرگى كه مثل آفتاب بالاى سرمان ايستاده و با چشم هاى گرسنه و هميشه بيدار نگاهمان مى كند. يكى را هدف مى گيرد و بر او مى تابد و ذوب مى كند و كنارمان خالى مى شود. مرگى كه مثل زمين، زير پايمان دراز كشيده و يك وقت دهن باز مى كند. پيدا بود كه مرگ مثل خون

1.منتخبى از زيباترين شاهكارهاى شعر جهان/ 189 ـ 191 (يوهان ولفگانگ گوته).

2.(آيت اللّه) ناصر مكارم شيرازى: چرا نهج البلاغه اين همه جاذبه دارد؟، يادنامه كنگره هزاره نهج البلاغه، بنياد نهج البلاغه، 1360، ص 183.

3.خسى در ميقات/ 190.

4.نفرين زمين.