سه.استعاره
درس بيست و هفتم:رسايي و گويايي(2)
درس بيست و هفتم رسايى و گويايى(2)سه. استعاره استعاره گامى فراتر از تشبيه برمى دارد. در استعاره، مشبَّه يا مشبَّه به و نيز ادات تشبيه را ذكر نمى كنند. همين سبب مى شود كه استعاره بسيار لطيف و ظريف گردد. نويسنده با استعاره به همه چيز جان مى بخشد; به همه چيز لطف و ظرافت عطا مى كند. به حيوانات زبان و بيان مى بخشد و به اشياى بى روح، حس و حركت. براى نمونه، به تفاوت تشبيه و استعاره بنگريد: تشبيه: نسيم صبا همانند دلبرى،
بر چهره هستى بوسه زد. استعاره: نسيم صبا
بوسه زنان روان شد. مى بينيد كه در استعاره، فقط نسيم صبا باقى مانده كه مشبَّه است. يعنى مشبَّه به (= دلبر) و ادات تشبيه (= همانند) حذف گشته اند. استعاره انواع گوناگونى دارد كه به دو گونه مهم و كاربردى از آن ميان اشاره مى كنيم:
ـ استعاره مُصَرَّحه: در اين نوع، مُشَبَّه حذف و مشبَّهٌ به ذكر مى شود. مثلاً
فردوسى در وصف فرياد رستم مى گويد: به رزم اندرون غرشى كرد شير. شاعر در ذهن خود، رستم را به شيرى تشبيه كرده و آن گاه به هنگام بيان، مشبَّه را حذف كرده و تنها مشبّهٌ به يعنى شير را ذكر نموده است.