• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

يك.وصف

درس بيست و هشتم:رسايي و گويايي(1)

درس بيست و ششم رسايى و گويايى(1) رسايى و گويايى در هر نوشته، هنگامى حاصل مى شود كه بتوانيم معنا را خوب بپروريم. راه هاى پرورش معانى در زبان فارسى، متفاوت و پُرگستره اند. از آن ميان، اينك به چند راه اشاره مى كنيم.

يك. وصف وصف يعنى به كار گرفتن صفات براى بازشناساندن چگونگى يك پديده. صفت برچسبى است كه ارزش و محتواى موصوف را بيان مى كند و ارزش سَنجِ كلمات است. لذا وقتى به كلمه اى متّصل مى شود، بايد خصوصيّت و درجه ارزش آن را صحيحاً بازگويد. به هنگام بيان مطلبى، با آوردن صفت، در واقع مى خواهيم آب و رنگى به موصوف بزنيم، تا همان احساس را كه در ما هست در مخاطب ايجاد كنيم و از زير قلم زنىِ الفاظ، قيافه مشخّص ادراكمان را با وضوح تمام آشكار سازيم. كلمات به منزله توده هاى سنگى است كه به خودى خود شكل و حالتى دارد، امّا همان طور كه نوك تيشه پيكرتراش از توده هاى سنگ، شكل منظور را بيرون مى آورد و حالت و چگونگى آن را جلوه مى دهد، صفت نيز موصوف را از شكل كلّى و معمولش درمى آورد; خاطره هاى مشوّش را از آن دور مى سازد; و حدّ مشخّص حالت و چگونگى آن را نمايان مى كند. صفت هاى بكر و بديع و زيبايى كه يك نويسنده مى آورد، به كلامش رنگى خاص مى دهند و سيماى انديشه هاى او را فروغ و جاذبه اى ويژه مى بخشند. به اين وصف زيبا و شورانگيز بنگريد: اين مهتاب كه غمرنگ مى دمد و غروب مى كند; اين هاله كه با حالتِ اندوهبار خود، همچون

(1)1 منابع اصلى تا پايان درس بيست و هفتم) حسين رزمجو: روش نويسندگان بزرگ معاصر/38 و124 ـ

129.

2. «توصيف» واژه اى است جعلى و نادرست. از اين رو، واژه درست «وصف»(describe) را به كار گرفته ايم. (3)

3. اسداللّه مبشّرى: تراز يا روش نويسندگى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1359، ص 47 و 48.