• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

پرهيز از عوام زدگي

عوامل رواني و زلالي

مرغى غمناك تر، يك نواخت تر از كوكو نبود. پشتِ هم با تكرارِ خستگى ناپذير صدا مى داد; همان يك صدا. بهار شوريده حالش كرده بود... . خرّمشهر، تارك ايران، عروس ايران! هرگز نام تو اين سان خرّم نبوده و هرگز اين سان آباد نبوده اى. تو عروس ايرانى، زيور تو تاريخ است. بوى فردا مى دهى و كابين تو يادگارهاى قرون است. مهتاب و نخلستان، سياهى كاروان ها و سپيدى اميدها. هم بر خاك زندگى دارى و هم بر آب. خاكت چون غبار نشسته بر ضريح است و آبت چون اشك، روشن... . خرّمشهر; ديده بان برج بلند; چشم از راه برمدار. همه باز مى گردند. مرغ ها كه از صداى خمپاره ها رفتند باز مى گردند... باز نخل ها چترهاى خود را خواهند جنباند... . عوامل روانى و زلالى روانى و زلالى در گروِ رعايت نكات زير است: يك. به كار گرفتن واژه هاى مأنوس و روان. دو. پرهيز از پيچيدگى (= تعقيد). سه. به كار نبردن جمله هاى معترضه جز به هنگام ضرورت. چهار. پرهيز از نابهنجارى (= ضعف تأليف). پنج. دورى جستن از درازنويسى خسته كننده (= اِطنابِ مُمِلّ). شش. كناره گرفتن از كوتاه نويسى آسيب زننده (= ايجازِ مُخِلّ). پرهيز از عوام زدگى اشاره شد كه يكى از راهكارهاى روان نويسى، گزينش واژه هاى ساده است. نويسنده توانا كسى است كه بتواند پيام خود را با كلماتى روان به خواننده برساند. امّا روشن است كه سادگى، تنها يكى از ويژگى هاى كلمه مناسب است. پيش از آن، كلمه بايد با معنايى كه بر دوش مى كشد، هموَزن و همرتبه باشد. آن گاه، در ميان كلماتى كه براى بر دوش كشيدن آن بار معنوى مناسب هستند، بايد روان ترين و بى تكلّف ترين را برگزيد. روانى و زلالى در حقيقت به اين معنى است كه از دو آفت دورى كنيم: پيچيدگى و غريبگى;