• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

صادرات و واردات: فرستاده ها و رسيده ها صِنف: رَسته ـ دسته ـ گروه ضعيف النّفس: سست نهاد ظُلمات: تاريكى ها طرح: فَر نَهاد عايدات: درآمدها عجيب الخلقه: شگفتْ آفرينش عِظام: بزرگان غامض: دشوار ـ پيچيده غير قابل قسمت: بخش ناپذير فارغ التّحصيل: دانش آموخته فاسد الاخلاق: زشتخو فَضيحت: رسوايى فوق العاده: برون برنامه فهيم: بخرد ـ زيرك فى ما بين: در ميان قاصِر: نارسا ـ ناتوان قُدَما: پيشينيان قرون وسطايى: ميان سَده اى قلع و قمع: ريشه كنى كثير الانتشار: پُر شمار كمال مطلوب: آرمان كنيه ـ لقب: پَسنام لُجّه: ژرفناى دريا لَئيم: پَست ـ فرومايه مافات: گذشته ـ از دست رفته متابعت: پيروى مُتَمَرّد: سركش ـ نافرمان مجمع ـ مجلس ـ محفل: انجمن مجهول الهُويّة: گمنام ـ ناشناس مخابره ـ مخابرات: پيام رسانى مخاصمه: دشمنى ورزيدن مَدارج: پايه ها مُستأصل: به تنگ آمده مُستَعِد: آماده مشاور ـ مستشار: رايزن مصادره : بازگيرى ـ تاوان گيرى مُعاصِر: همروزگار معاون: دستيار مغالطه: نادرست گويى مغموم: اندوهگين ـ شكسته دل مَقامات: كارگزاران مُقتَضاى حال: در خور ـ شايسته ـ سزاوار مقرّرات ـ قواعد ـ ضوابط: آيين ها مناقشه: ستيزه ـ كشمكش ميمون: خجسته ـ فرخنده ـ همايون نَخوت: خودپرستى ـ نازيدن نصف النّهار: نيمروز نظم ـ تنظيم ـ ترتيب: سامان نقصان: كاهش ـ كمبود نقطه عطف: چرخشگاه وَرطه: گرداب وَهن: سستى ـ خوار شمردن هَتك : پرده درى هَرْج و مَرْج: آشوب ـ آشفتگى   هيأت حاكمه: گروه فرمانروا يَحتَمِل: شايد ـ مگر آنچه پيرامون واژه هاى عربى گفته شد، در گستره اى كم دامنه تر، درباره برخى واژه ها از زبان هاى