• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

3.نسبييت ادب

4. فرق خلق و ادب

اصل ادب در بين همه اقوام و ملل مطلوب و پسنديده است. امّا كيفيت و نوع آن براساس ارزشهاى مكتبها، اقوام و ملل متفاوت است; بسا چيزى در قومى احترام و ادب محسوب شود و همان بر طبق ارزشهاى قومى ديگر، بى ادبى باشد و چه بسا كارى نزد قومى زيبا و نزد قوم ديگر زشت باشد. مانند شكل احترام و تحيّت در برخوردها كه در اسلام، سلام ادب است و در بين برخى ملتها برداشتن كلاه و بلند كردن دست يا سجده و ركوع ادب است. (1) ولى ما تابع شرع و عقل و سيره اُسوه هاى الهى هستيم.

4 . فرق خلق و ادب

اخلاق و آداب يكى نيست. زيرا اخلاق عبارت است از ملكات راسخ در روح و وصفى است از اوصاف روح، ولى آداب عبارت است از هيأتهاى زيباى گوناگون كه اعمال صادر از آدمى بدان متصف مى شود.(2) به عبارت ديگر، اخلاق مربوط به عالم درون، و آداب مربوط به ظرافت و زيبايى عمل است.

استاد مطهرى(قدس سره)در زمينه تفاوت اخلاق و آداب گويد: اخلاق مربوط است به خود انسان، يعنى مربوط است به اينكه انسان به غرائز خودش چه نظامى بدهد. خودش را چگونه بسازد. نظام دادن به غرائز را اخلاق مى گويند. انسان داراى غرائز مختلفى است همچون قوه شهويه، قوه غضبيه، قوه عاقله. قوه شهوانى كارش جلب منافع است. انسان را وادار مى كند كه منافع خودش را طلب بكند. قوه غضبيه قوه دفع است. نيرويى است كه به طور خود كار انسان را وادار مى كند كه چيزهايى را كه براى خودش بد و مضرّ تشخيص مى دهد، دفع كند.

يك قوه ديگر هست به نام قوه عقل كه قوه حساب گرى است. هر قوّه اى فقط كار خودش را حساب مى كند; مثلا شهوت خوردن در انسان هست. آن قوه اى كه كارش خوردن است ديگر حسابى در دستش نيست. فقط احساس لذّت مى كند، مى گويد فقط بايد

1 . الميزانج 6 ، ص 256، ذيل آيه 120 سوره مائده (5).

2 . الميزانج 6 ، ص 257، ذيل آيه 120 سوره مائده (5).