دوشنبه ۵ مهر ۱۳۹۵
خلاصهای از مباحث و نکات طرح شده در جلسه به همراه متون مربوطه:
* صفات و روابط عناصری هستند که رنگ منطقی و فلسفی دارند.
* تعابیری هستند مثل ماهیت که هم تعریف منطقی دارند و هم فلسفی و در هر یک تعریفشان فرق دارد.
* بار شدن کار ذهن است و جایش منطق ولی واقعیت خارجی کار فلسفی است.
* اما عناصر بعدی، یعنی اسم عام و خاص و اشاره و قید، عناصر زبانی هستند و نشانه و علامتند.
* در پاورقی 2 صفحه 4 دو احتمال است که یکی اینکه در جمله احتمالاً بجز ریاضیات، همین گونه است، «احتمالاً» قید اسناد باشد و به «همین گونه است» بخورد و بدیت ترتیب، استثناء ریاضیات میتواند قطعی باشد، و دیگری اینکه قید استثناء یا مستثنی باشد که در این صورت در استثناء ریاضیات هم شک وجود دارد.
* منطق مرتبه اول به چه معناست؟ مرز بین مرتبه اول و غیر آن نیز واضح نیست. گفته میشود که وقتی تعابیر کلی مثل صفت و رابطه و ... را که در منطق مرتبه اول داریم را به کار بردیم، وارد محدوده منطق مرتبه دوم شدهایم.
* برای اینکه معلوم شود مرز بین مرتبه اول و دوم واضح نیست و مشکل است، مثالی را بررسی میکنیم.
* آیا وقتی گفته میشود به محض چشم باز کردن با منطق مرتبه اول سر و کار داریم، آیا شامل قضایای کلیه هم میشود؟ به هر حال، قضایای شخصیه را که در بر میگیرد. به عنوان مثال زید، انسان است، مشکلی نداریم که مرتبه اول است ولی وقتی در سلسله اجناس بالا رویم وبگوییم زید، جوهر است یک مقدار تردید به وجود میآید.
* کلمه صفت، معقول است. این یک معقول ثانوی است و اگر بگوییم بار میشود بر موضوع، معقول ثانی منطقی و اگر به لحاظ اتصاف خارجی لحاظ شود، معقول ثانی فلسفی است.
* در مورد اسم جمعهایی مثل لشکر و کلاس و خرمن چه میتوان گفت و آیا جزو منطق مرتبه اول است یا نه؟