جمعه 21 ارديبهشت 1403 - 29 شوال 1445 - 10 مي 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب طواف حج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 67
متن
درس خارج فقه بحث " حج: تقصير " حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى
" مد ظله العالى ""
جلسه شصت و هفتم "
آخرين مسئله در باب تقصير، مسئله پنج است. مىفرمايند "ليس فى عمرة التمتع طواف النسأ و لو أتى به رجأً و احتياطاً لا مانع منه ".
اينمسأله را قبلا آنجائى كه كيفيت عمره تمتع را بحث مىكرديم و فرق بين عمره تمتع و عمره مفرده ذكر مىشد تفسيرش را در اينجا بحث كرديم و عرض كرديم كه يكى از فرقهائى كه بين عمره تمتع و عمره مفرده وجود دارد، اين است كه در عمره مفرده، طواف نسأ وجود دارد و واجب است براى حليت نسأ، اما در عمره تمتع طواف نسأ وجود ندارد و همانطوريكه در روايات ملاحظه فرموديد تعبير روايات اين بود كه بعد از آن كه در عمره تمتع تقصير تحقق پيدا مىكند به واسطه تقصير، جميع آنچه كه به احرام حرام شده، حليت پيدا مىكند و يكى از آن چيزهائى كه به سبب احرام محرم شده بود و به تقصير حليت پيدا مىكند، عبارت از نسأ است و علتش هم همين است كه در عمره تمتع اصلا طواف نسأ وجوب ندارد و از اجزأ واجبه عمره تمتع نيست و رواياتى شاهد بر اين معنا بود كه ما اين بحث را مفصلا ذكر كرديم. و همينطور اين جهت را كه ديروز هم اشاره شد، حال اگر كسى در عمره تمتع بخواهد به عنوان احتياط (چون بعضىها قائل به وجوب طواف نسأ شدند) طواف نسأ را انجام بدهد، محل طواف نسأ در عمره تمتع با محلش در عمره مفرده فرق مىكند، در عمره مفرده محل طواف نسأ بعد التقصير است و آخرين عملى است كه در عمره مفرده انجام مىشود. اما اگر كسى در عمره تمتع بخواهد احتياطا يا استحبابا طواف نسأ را انجام بدهد، وقتش قبل التقصير است، هنوز تقصير نكرده بعد از آن كه طواف اصلى را انجام داد و سعى بين صفا و مروة واقع شد هنوز تقصير نكرده طواف نسأ را انجام مىدهد، لذا محل طواف نسأ هم بين العمرتين در آن فرق است، در عمره مفرده آخرين عمل و بعد التقصير است، اما در عمره تمتع قبل التقصير طواف نسأ واقع مىشود و ما همين بحث را مفصلا آنجا ذكر كرديم و ادلهاش را بيان كرديم. هذا تمام الكلام فى باب التقصير كه روى ترتيب (بحث چون اين ترتيب بحث در كتاب الحج هم به حسب كتابهاى فقهى فرق مىكند)
در تحرير الوسيله امام قدس سره به اين كيفيت است، كه اول اعمال و مناسك عمره تمتع را بحث كردهاند كه تا اينجا اين بحث تمام شد، بعد وارد اعمال و مناسك حج مىشوند، به همين ترتيبى كه حج براى ايرانىها و امثال اينها واجب است، در ترتيب كتاب فقهى حج هم همين معنى رعايت شده كه اول عمره تمتع واحكام عمره تمتع، بعد هم وارد حج و اعمال و مناسك حج
شدهاند، اما در شرايعِ مرحوم محقق ترتيب به اين كيفيت نيست، ايشان معمولا اول احكام و اعمال حج را ذكر مىكنند، بعد وارد عمره و خصوصيات عمره مىشوند. حالا تا اينجا اعمال عمره تمتع تمام مىشود و از اين به بعد وارد اعمال و مناسك حج مىشوند.
عنوان اين است:"القول فى الوقوف بالعرفات " درمسأله 1 مىفرمايد "يجب بعد العمرة الاحرام بالحج "خوب پيداست كه احرام به حج بعد العمرة مربوط به حج تمتع است و الا در حج قِران و افراد، احرام به حجش قبل العمرة المفردة است، نه بعد العمرة."يجب بعد العمرة الاحرام بالحج والوقوف بالعرفات بقصد القربة، كسائر العبادات، والاحوط كونه من زوال يوم عرفه الى الغروب الشرعى و لا يبعد جواز التأخير بعد الزوال بمقدار صلاة الظهرين اذا جمع بينهما و الاحوط عدم التأخير و لا يجوز التأخير الى العصر " بعد از آن كه عمره تمتع تمام مىشود و اين شخص مُحلّ مىشود، حالا بايد آماده براى حج و مناسك حج بشود، درباره مناسك حج اولين عملى كه بايد تحقق پيدا بكند، احرام براى حج تمتع است، كه اين احرام از نظر زمان و مكان خصوصياتى دارد كه ما در مسائل گذشته مفصلا بحث كرديم و عرض كرديم كه از نظر زمان افضل الازمنة عبارت از يوم التروية است، كه روز هشتم باشد. لكن خصوصيتى از نظر صحت احرام براى حج ندارد، اگر كسى قبل يوم التروية هم مُحرم به احرام حج بشود، روز هفتم و ششم و پنجم هم مُحرم به احرام حج بشود، احرامش صحيح است، كما اينكه فى زماننا هذا كه خوب وسائل و امكانات فراوان است، معمولا كثيرى از حجاج همان صبح روز نهم مُحرم مىشوند و بعد هم به فاصله نيم ساعت و يك ساعت به عرفات مىرسند، لكن افضل همان يوم التروية است. از نظر مكان هم عرض كرديم كه جاى احرام حج تمتع شهر مكه است، آن هم نه شهر مكه در زمان رسول خدا يا در زمان ائمه هدى (عليه و عليهم السلام) بلكه هر چه هم توسعه پيدا بكند، از همان محلههاى دور دست مثل محله عزيزيه و شيشه و امثال ذلك هم از همان داخل محل سكونتشان اگر مُحرم بشوند به احرام حج تمتع، هيچ مانعى ندارد. لكن افضل الامكنة عبارت از مسجدالحرام است كه از مسجدالحرام براى حج تمتع مُحرم بشود، حالا در مسجدالحرام هم آيا نقاطش فرق مىكند؟ حال كدام نقطه فضيلتش بيشتر است، عند المقام تحت الميزاب امثال ذلك اين بحثها را قبلا ذكر كرديم، پس اولين عملى كه در حج تمتع مطرح است، احرام براى حج تمتع است با اين خصوصياتى كه از نظر زمان و مكان شما ملاحظه كرديد. آن وقت بعد از آن كه محرم مىشود، دومين عمل، عبارت از وقوف به عرفات است. خوب اين وقوف به عرفات مباحثى دارد و يك بحثش اين است كه آيا مقدار وقوف لازم، عبارت از چه مقدار است؟ مقصود ما از لازم، اعم از ركنى و
غير ركنى است، يعنى آن مقدارى كه واجب است و وظيفه است كه تحقق پيدا بكند، ولو اينكه عنوان ركن هم نداشته باشد و اخلال به او موجب اخلال به حج نشود، لكن اگر اخلال به او بشود، اخلال به واجب و وظيفه تحقق پيدا كرده. درمسأله وقوف به عرفات يك مشكلهاى تقريبا وجود دارد، و آن مشكله اين است كه به فتاوى كه مراجعه مىشود، فتاواى اصحاب يك شهرت عظيمة و شهرت محققهاى هست كه بايد وقوف از زوال شمس به عنوان مبدأ شروع بشود و تا غروب شرعى (همان غروب شرعى كه با تحقق آن غروب، انسان مىتواند نماز مغرب را بخواند) بايد ادامه پيدا بكند، فتاوى نوعاً اين مطلب را مىگويد، - من الزوالِ الى الغروب الشرعى - كه نيت هم لامحاله مقارن با همين زوال خواهد بود چون وقوف به عرفات ديگر از همان عبادات بزرگى است كه به عنوان جز حج مطرح است، خوب پيداست كه اين نياز به نيت دارد و الا اگر كسى به عنوان گردش به عرفات برود، مثل اينكه اينهائى را كه الان براى عمره مشرف هستند، اينها را هم مىبرند براى ديدن عرفات و منى و امثال ذلك، اين جور وقوفها، صلاحيت ندارد كه جز حج باشد و بايد وقوفى مقرون به نيت حج تمتع باشد و حجة الاسلام و خاليا عن شائبة الريا و نحوها، بايد قصد قربت و اخلاص در او وجود داشته باشد، آن وقت نتيجه اين مىشود كه همان اول زوال كه بنابر فتاوى، مبدأ وقوف به عرفات است، اين نيت بايد تحقق پيدا بكند و اول ظهر كه شد و حاجى هنوز نمازش را شروع نكرده، قبل از نماز بايد نيت بكند كه من وقوف مىكنم به عرفات به عنوانِ جز حج تمتع واجب، آن هم قربة الى الله و بداعى امتثال امرالله (تبارك و تعالى). مشهور يك چنين حرفى و يك چنين فتوائى را دلالت دارند، لكن به روايات كه انسان مراجعه مىكند، شايد حتى در يك روايت هم اين معنى نباشد كه شروع و مبدأ وقوفِ به عرفات، عبارت از زوال است، اين عنوان كه زوال، مبدئيتِ براى وقوف به عرفات داشته باشد، در هيچ روايتى ديده نمىشود، بله! در ناحيه انتهأ، تعبيراتى هست كه نوعا منطبق با همان غروب شرعى خواهد بود اما در ناحيه مبدأ حتى يك روايت هم كه دلالت بر اين معنى بكند ما نداريم بلكه رواياتى كه ظهور در خلاف اين معنى دارد، متعددا وجود دارد. روايات متعددهاى هست كه حالا يك روايتش در جلد 10 از وسائل است و آوردهاند، روايتى است كه راجع به كيفيت حج رسول خدا (ص) است كه رسول خدا در حجشان كه همان حجة الوداع است و رسول خدا بعد الهجرة الى المدينه فقط يكبار موفق شدند كه حج را انجام بدهند، آن هم با آن خصوصياتى كه ذكر كرديم و حجشان حج تمتع نبود، لذا رسول خدا در طول عمر مباركشان حتى يكبار هم حج تمتع را انجام ندادند براى اينكه مشروعيت حج تمتع در همان حجة الوداع آمد، آنجا بود كه اگر نظرتان باشد، جبرئيل نازل شد و عرض كرد يا
رسول الله آنهائى كه در هنگام احرامشان سوق هدى نكردند و حجشان حج افراد بوده، آن حج افرادىها، حجشان متحول به حج تمتع مىشود و بايد عمره تمتع را تمام بكنند و محل بشوند و بعد براى حج ثانيا محرم بشوند، اما آنهائى كه در مسجد شجره يا غير مسجد شجره مثل اميرالمؤمنين كه از طريق يمن به مكه آمدند و ملحق به رسول خدا شدند، آنهائى كه سوق هدى كردند و حجشان حج قران بوده، بايد بر همين حج قران باقى بمانند و ديگر آنها حجشان متحول به حج تمتع نمىشود و چون رسول خدا سوق هدى كرده بودند و همراه خودشان صد شتر را آورده بودند و حجشان حج قران بود، ايشان ديگر حج تمتع را اصلا انجام ندادند و بعد هم كه رحلت رسول خدا پيش آمد حالا در همين حجة الوداع وقتى كه كيفيت حج رسول خدا را در رابطه با وقوف به عرفات ذكر مىكنند، معاوية بن عمار از قول امام صادق (ع) اينگونه حكايت مىكند حج رسول خدا را و مىگويد كه رسول خدا وارد نَمِره شدند، (نَمِره يكى از حدود عرفات است و حدود عرفات اينطورى كه فقهأ و محققين مىگويند خارج از عرفات است، حدى نيست كه داخل در محدود باشد و حدى است كه خارج از محدود است لذا نَمِره يا نَمةره هر دو صحيح است) اين حد عرفات است و ظاهر اين است كه نَمِره عبارت از يك وادى است و يك بطنى است، نه اينكه اسم كوه باشد بلكه اسم آن وادى عبارت از نمره است، رسول خدا در نمره كه خارج از عرفات است و حد عرفات و مرز عرفات است، دستور دادند كه خيمهها را بپا كردند و خودشان و مردمى كه در خدمتشان بودند، خيمهها را بپا كردند، بعد ظهر كه شد، (عمده اين است) زوال شمس روز نهم كه تحقق پيدا كرد، رسول خدا در مسجد نمره نماز خواندند و نماز ظهر و عصر را جمع كردند و يكى از مواردى كه رسول خدا جمع كردند بين ظهر و عصر اينجاست (چون معمولا جمع در كار نبود) و بعد از آن كه نمازشان تمام شد، ايستادند و يك قدرى مردم را موعظه كردند و دستورات خداوند را براى مردم بيان كردند، آن وقت در روايت دارد كه بعد رسول خدا حركت كردند براى موقف و وقوف به عرفات، لذا ظاهر اين روايت اين است كه وقوف به عرفات متأخر از زوال شمس تحقق پيدا كرده استگ، لكن با دو خصوصيت: يكى اينكه تأخيرش به همين مقدار بوده كه نماز ظهر و عصر را خواندند و جمع هم كردند، لذا يك اذان و دو اقامه در كار بوده، بعدش هم يك قدرى مردم را موعظه كردند، بعد هم بلافاصله حركت كردند به طرف موقف، پس يك خصوصيت اين است كه تأخير به اين مقدار بوده نه بيش از اين مقدار و ديگر اينكه تأخير به كيفيت اشتغال به عبادت و موعظه مردم بوده، به اين نحو كه اين مقدارى را كه تأخير انداختند، اين مقدار را صرف كردند در نماز ظهر و عصر و در ارشاد و هدايت مردم و تبليغ مردم. حال ظاهر اين روايت اين است
و اگربخواهيم مثل صاحب جواهر بيائيم اين را توجيه بكنيم و بگوئيم، شايد نمره در زمان رسول خدا، جز عرفات بوده است، خوب اگر جز عرفات بوده است، ديگر براى چه رسول خدا حركت كردند به طرف عرفات؟ خوب همين جا وقوف مىكردند و اگر اين جز عرفات بوده ديگر رسول خدا كه مثل ما ترديدى در اين مسائل ندارند، خوب اگر رسول خدا مىداند كه اين نمره جز عرفات است، همانجا وقوف مىكردند و ديگر خصوصيتى نداشته كه از يك طرف به طرف ديگر كوچ بكنند. يا بگوئيم آن مسجدى كه آن زمان بوده (چون الان يك مسجد نمره در كنار عرفات هست كه ما داخلش را موفق نشديم ببينيم ولى بسيار مسجد بزرگى است كه مىگويند شايد ظرفيت سيصد هزار نفر را در آنِ واحد داشته باشد) و رسول خدا درآن نماز خواند و موعظه كرد، غير از اين مسجدى است كه الان خارج از عرفات است، نه! اينها احتمالات خلاف ظاهر است علاوه، روايت منحصرا اين روايت نيست و روايات ديگرى هم مؤيد همين معنى هست كه حالا يكى، دو تا از اين روايات را هم در جلد دهم وسائل هست، ملاحظه بفرمائيد .
عرض مىشود كه يك ابوابى است به عنوان ابوابُ احرام الحج والوقوف بالعرفة، كه اين غير از ابواب احرامى است كه در جلد قبلى وسائل مطرح است، اين روايت در جلد هم به عنوان وقوف به عرفه مطرح است.
(باب 14 از اين ابواب، روايت 1) روايت صحيحه معاوية بن عمار است، اين روايت خيلى خوب روايتى است و مفصل است لكن صدرش دلالت بر حرف ما دارد:"معاوية بن عمار عن ابى عبدالله (عليه السلام) قال:"در روز عرفه كسى كه مىخواهد حج را انجام بدهد، مىفرمايد:"انما تعجل الصلاة " نماز ظهر و عصر را با سرعت بخوانيد "و تجمع بينهما "بين صلاة ظهر و عصر هم جمع بكنيد كه لازمه جمع اين است كه نماز عصر اذان ندارد، "اذانٍ واحد و اقامتين "است، اين از خصوصيت جمع است، "انما تعجل الصلاة و تجمع بينهما لتفرِق نفسك للدعأ " براى اينكه با خيال راحت و با فراغت بال آماده براى دعا بشويد، "فانه يوم دعأٍ و مسئلة " روز نهم روز دعا و سؤال است براى همه، مخصوصا براى آنهائى كه به حج مشرف هستند، آن وقت دارد "ثم تأتى الموقف " با كلمه "ثم " كه دلالت بر تأخير و تراخى مىكند، اين روايت اينجورى مىگويد كه نمازها را مىخوانى و جمع مىكنى تا با فراغت بال براى دعا آماده بشوى و وقتيكه خيالت راحت شد "ثم تأتى الموقف " پس معلوم مىشود كه وقوف به موقف اين "بعد الفراغ عن الصلاتين " است و بعد از اينكه لابد يك مقدار راه را هم بايد طى بكند، براى اينكه اينطور نيست كه حالا او در يك قدمى موقف قرار گرفته باشد، لابد يك مقدار هم فاصله وجود دارد، منتهى مقدار كمى مثل همان مقدارى كه رسول خدا (صلوات الله عليه) از نمره
وارد عرفات مىشدند، نمره حد عرفات است و مرز عرفات است، خوب اين مقدار راه را طى مىكردند تا وارد موقف مىشدند. اين روايت خيلى روايت خوبى است كه اين را هم صاحب جواهر نتوانسته است توجيه كند، "ثم تأتى الموقف " كه اتيان به موقف بعد الفراغ عن صلاتى الظهر والعصر است.
(در باب 10 از همين ابواب حديث 7) كه روايتى است براى ابى بصير، "عن ابى عبدالله (عليه السلام) قال: لا ينبعى الوقوف تحت الاراك " اراك هم يكى از حدود عرفه است، مىفرمايد اگر كسى تحت اراك را به عنوان موقف بخواهد اتخاذ بكند، نه! اين خارج از عرفات است، اين حد عرفات است و حدود عرفات باجمعها خارج از محدوده عرفات است، اما "فاماالنزول تحته "اما اگر كسى قبل الظهر رسيده و مىخواهد تحت الاراك پياده بشود و هدفش از پياده شدن اين است، "حتى تزول الشمس " تا اينكه زوال شمس در تحت الاراك تحقق پيدا بكند و بعد از آن كه زوال شمس تحقق پيدا كرد، قاعدتاً و هدف هم نماز خواندن است، "و ينحض الى الموقف " آن وقت حركت بكند براى موقف و براى عرفات "فلا بأس " عرض كرديم قاعدتا كسى كه نازل مىشود تحت الاراك حتى تزول الشمس، مقصودش از زوال شمس چيست؟ لابد مقصودش از زوال شمس نماز خواندن است، و مىخواهد لااقل نماز ظهرش را بخواهد پس اين روايت هم دلالت دارد كه لازم نيست كه انسان عندالزوال در موقف و در عرفات باشد. يك روايتى هست كه صاحب وسائل در ابواب متعدده، در يك باب اولش را نقل كرده، و در يك باب وسطش را نقل كرده و در يك باب آخرش را. در باب 9، اولش را نقل كرده، (يعنى اين جهتش كه مربوط به ماست)، اين هم خيلى روايت خوبى است، معاوية بن عمار، حديث اول باب 9، مىفرمايد كه:"عن ابى عبدالله (ع) فى حديث قال: فاذ انتحيت الى عرفات "وقتى كه از مكه راه افتادى و مىخواهى به عرفات برسى "فاضرب خباك بنمرة "خيمه خودت را به نمره برپا كن "و النمرة هى بطن عُرَنة " چون يك احتمالى داده شده كه نمره عبارت از يك كوه مخصوصى است، امام مىفرمايد نه! نمره عبارت از وادى عرنه است، وادى عرنه با عرفات چه نسبتى دارد؟ "دون الموقف و دون عرفه "تكرار مىكند، "بطن عرنه دون الموقف و دون عرفه "است، غير از موقف، بفرمائيد وصل به موقف و وصل به عرفه است، اما خيمه را در نمره برپا كن، وقتى كه خيمه را برپا كردى، "فاذا زالت الشمس يوم عرفه "حالا خيمه در بطن عرنه و نمره برپا شده، "فاذا زالت الشمس يوم عرفه، فاغتسل و صل الظهر والعصر باذان واحد و اقامتين، فانما تعجل العصر و تجمع بينهما لتفرق نفسُك لدعأ فانه يوم دعأٍ و مسئلة " خوب اين ديگر خيلى صريح در اين معنى است و تصريح كرده به اينكه خيمه در نمره برپا بشود و نمره بطن عرنه است و بطن عرنه دون الموقف و دون عرفه
است. آنجا ظهر كه شد غسل مىكنى و نماز ظهر و عصر را مىخوانى كه اين غسل هم از غسلهاى مستحبِ در روز عرفه است براى همه، نه اينكه اختصاص به حاج داشته باشد. اين روايت هم كه عرض كردم صدرش را اينجا بيان كرده و وسطش را در باب 9 حديث 1، و صدرش در باب 8 است كه يك دعاهائى را ذكر مىكند، "اذا قدوت الى عرفه فقل و انت متوجه اليها، اللهم اليك سمتتُ و اياك اتمتت و وجهك اردت فاسئلك ان تبارك لى فى رحلتى و ان تقضى لى حاجتى و ان تجعلنى ممن تباهى به اليوم من هو افضل منى، ثم تلبى و انت غادٍ الى عرفات "اين صدر آن تكهاى بود كه خوانديم و يك ذيلى هم دارد در باب 10 حديث اول. اين ديگر خيلى مسأله را روشن مىكند و مىفرمايد "و حد عرفه من بطن عُرنه وثويه و نمره الى ذى المجاز و خلف الجبل " اين "موقف "، پس روى هم رفته اين روايات كاملا دلالت بر اين معنى دارد و قابل هيچگونه توجيهى هم نيست كه لازم نيست كه وقوف به عرفات از اول زوال شمس تحقق پيدا بكند، بطوريكه بر انسان لازم باشد كه عند الزوال حتما در عرفات وجود داشته باشد و وقوف بكند و از همان اول زوال قبل از آن كه انسان اشتغال به نماز ظهر و عصر پيدا كند، مىگويد من الزوال الى الغروب، حالا چگونه بين اينها بايد جمع بشود و رعايت احتياط كدام است و بر حسب اين روايات افضل كدام است؟ اين را دقت بفرمائيد براى فردا انشأالله والحمد لله رب العالمين.
پايان
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...