ولو جعلناه قرآنا اعجميا ل
قالوا لولا فصلت آياته ءاعجمى وعربى; اگر [اين كتاب را] قرآنى غيرعربى گردانيده بوديم قطعا مىگفتند: «چرا آيههاى آن روشن بيان نشده؟ كتابى غيرعربى [مخاطب آن] عرب زبان؟».
بنا به احتمال فوق، از آيه استفاده مىشود كه عصبيت و لجاجت عرب آن زمان - كه تسليمپذيرى آنان را در برابر حق دشوار مىنمود - به هيچ وجه در برابر كتابى غيرعربى تن در نمىداد.
از آن چه گفتيم معلوم شد كه با توجه به ويژگى زبان عربى، و بعثت پيامبر از ميان عرب فصيح، اگر قرآن غيرعربى بود، جاى سؤال و نكتهگيرى وجود داشت; چرا كه عربى بودن آن امرى طبيعى و عادى بوده است; اما اين مسأله كه چرا پيامبر عربى بوده است، و يا اين كه چرا آخرين دين، خاستگاهش شبه جزيره عربستان بوده است، امرى خارج از بحثهاى علوم قرآنى است و پاسخ آن را بايد در مباحث كلامى مربوط به نبوت جستوجو نمود.
گزيده مطالب
1. عربى بودن قرآن براساس اصل كلى وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه، صورت گرفته است.
2. به عقيده زبانشناسان، زبان عربى نسبت به ساير زبانها بسيار گستردهتر و از قابليت بيشترى برخوردار است.
3. عربى بودن قرآن در انتقال بهتر اسرار حقايق و معارف قرآن مؤثر است.
4. نزول قرآن به «لسان عربى مبين» يعنى زبان روشن، گويا و فصيح، آن را از ساير لهجههاى عربى ممتاز ساخته است.