8. متشابه: الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها;
(18) خدا
زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه نازل كرده است.
9. مثانى: الله نزل احسن الحديث كتابا متشابها مثانى;
(19) خدا
زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه، متضمن وعده و وعيد نازل كرده است.
10. عربى: انا انزلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون;
(20) ما آن را
قرآن عربى نازل كرديم; باشد كه بينديشند.
11. غير ذى عوج: قرآنا عربيا غير ذى عوج لعلهم يتقون;
(21) قرآنى
عربى، بىهيچ كژى; باشد كه آنان راه تقوا پويند.
12. ذى الذكر: ص (
¯) والقرآن ذى الذكر
(22) ; ص.
سوگند به قرآن پراندرز.
13. بشير: كتاب فصلت آياته... ,(¯)
بشيرا...; (23) كتابى است كه آيات آن، به روشنى بيان
شده.... بشارتگر است.
14. نذير: كتاب فصلت آياته... ,(¯)
بشيرا ونذيرا; (24) كتابى است كه آيات آن، به روشنى بيان
شده.
. .. بشارتگر و هشداردهنده است.
15. ق-يم: الحمدلله الذي انزل على عبده الكتاب... ,(¯)
قيما...; (25) ستايش خدايى را كه اين كتاب را بر بنده خود
فرو فرستاد.... [كتابى] راست و درست.
در پايان به يكى ديگر از اسامى قرآن كريم اشاره مىكنيم.
اين نام، گرچه در
خود قرآن ذكر نگرديده اما برخى بر اين عقيدهاند كه مشهورترين و رايجترين نام
در ميان مسلمانان پس از رحلت پيامبر اكرم(ص) «مصحف» بوده است و در زمان حيات
پيامبر(ص) نام رايج و مشخصى كه همه بر آن اتفاق نظر داشته باشند، وجود نداشته
است. (26)
دكتر راميار در پاسخ به اين سؤال كه چگونه اين نام، با وجودى كه در خود قرآن
نيامده، بر اين كتاب آسمانى نهاده شده، مىگويد: وقتى ابوبكر قرآن را جمع كرد،
به ياران پيامبر گفت كه نامى بر آن بگذارند.
پارهاى خواستند كه آن را
انجيل بخوانند; ولى ديگران را خوش نيامد.
كسانى پيشنهاد كردند كه آن را
«سفر» بنامند; مثل سفرهاى پنجگانه يهود; اين پيشنهاد هم رد شد.
سرانجام،
عبدالله بن مسعود، صحابى جليل القدر گفت: در مهاجرتى كه به حبشه كرديم كتابى
ديدم كه آن را مصحف مىخواندند.... اين نام آن هنگام پذيرفته شد و بر قرآن كريم
اطلاق گرديد.... نسخههاى قرآن را هم، كه عثمان به اطراف فرستاد، مصحف
خواندهاند... ,كه بعدها همينها، «مصاحف عثمانى» نام گرفت.
مجموعه خصوصى
هريك از صحابه را هم مصحف مىگفتند; مثل مصحف ابى بن كعب يا مصحف معاذ.
(27)