• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

محورهاي اصلي نگارش

جلوه كند. درستى سخن در دانش هاى دستور زبان،لغت، بافت شناسىو ساخت شناسى ارزيابى مى گردد. از اين رو، نوشته درست آن است كه با معيارهاى اين چهار دانش برابرى كند. نيز براى شيوانويسى (فصيح و بليغ نويسى) راهكارهايى يافت مى شوند كه در دانش هاى معانى، بيان، بديع، و سبك شناسى مطالعه مى گردند. در اثر حاضر مى كوشيم كه راهكارهاى درست نويسى وشيوانويسى را مرور كنيم. البتّه وظيفه اين اثر، ارائه خطوط اصلى است تا مشتاقان، به فراخور حال و توان، آن ها را پى گيرند و تجربه نمايند. ناگفته نگذاريم كه معمولاً جز با درست نويسى، شيوانگارى ممكن نيست. برخى بر اين عقيده اند كه كسى با آموختن قواعد درست نويسى، بهويژه دستور زبان، نويسنده نمى شود. ما نيز با اين گروه همنواييم، امّا نبايد از اين مقدّمه درست به نتيجه اى نادرست رسيد. آموختن قواعد درست نويسى، براى نويسنده شدن «كافى» نيست، امّا مسلّماً «لازم» است.مشكل امروز ما اين است كه قواعد درست نويسى را بَد مى آموزيم، يعنى آن ها را به مثابه ضوابطى خشك و غير كاربردى تعليم مى دهيم. هر نويسنده خوب بايد قواعد را فراگيرد تا هم از راهى كوتاه به مقصد برسد و هم بتواند پشتوانه اصولى و استدلالى براى كار خود فراهم آورَد و هم در آموزشِ سبْك و شيوه خويش به ديگران موفّق باشد. محورهاى اصلى نگارش يك. پرسش هاى اساسى پيش از نگارش نويسنده بايد پيش از دست به قلم بردن، به اين چهار پرسش اساسى پاسخ دهد و به تناسب پاسخى كه براى آن ها مى يابد، گام در ميدان بگذارد:

يكم. چه مى نويسيم (؟): در اين گام، بايد موضوع را به خوبى بشناسيم و قلمرو آن را معلوم كنيم. نيز در نظر بگيريم كه آنچه مى نويسيم برخاسته از تعهّدى مؤمنانه است يا نه; و اگر نيست، بكوشيم تا همين گام اوّل را متعهّدانه برداريم.

دوم. چرا مى نويسيم (؟): آيا در پى اثبات مدّعايى هستيم يا وصف رويدادى يا گزارش تجربه اى؟ اين، بر زبان نگارش و شيوه داخل شدن به بحث و بيرون آمدن از آن كاملا اثر مى گذارد.

سوم. براى كه مى نويسيم (؟): مخاطب خود را، خواه حاضر و خواه غايب، خوب بشناسيم و مقتضيات روحى او را بفهميم و آن گاه دست به قلم ببريم.

چهارم. در چه وضعيّتى مى نويسيم (؟): وضعيّت ما و روزگار ما چه اقتضا مى كند; براى انجام دادنِ كار خويش چه اندازه مهلت داريم; اثر ما در چه محيطى به دست مخاطب مى رسد; مصلحت هاى واقعى كه