• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

ـ ساختن جمع مكسّر از واژه هاى فارسى; مثال: اَكراد، اَلوار(جمع لُر). ـ به كار گرفتن ساخت «جمعِ جمع»; مثال: امورات، اسلحه ها، نذورات، وجوهات. ـ افزودن علامت مصدر جعلى عربى به واژه هاى فارسى; مثال: خوديّت، دوئيّت، خوبيّت. ـ جمع بستن صفت به تقليد از عربى; مثال: ائمّه معصومين، علماى اَفاضل. ـ مؤنّث آوردن صفت به تقليد از عربى ; مثال: بازرس محترمه، نامه هاى وارده. ـ تركيب واژه فارسى با عربى به شيوه عربى; مثال : حسب الفرمان. ـ آوردن صفت نسبى به شيوه عربى; مثال: نظامى گنجوى [گنجه اى].

«كسره پيوند» را بيجا نياوريم هرگاه «حرف اضافه» واژه اى را به واژه ديگر پيوند دهد، به تنهايى براى ايجاد ارتباط ميان آن دو كافى است. از اين رو، افزودن «كسره پيوند» پيش از حرف اضافه هيچ توجيه ذوقى و ادبى ندارد و از آن بايد پرهيز كرد. مثلاً نبايد نوشت و خواند: زينت هاى جداىِ از بدن، تفاوتِ ميان اين دو گروه، عالمانِ آشناىِ به وضع زمانه، و طالبانِ تحقيقِ در اين زمينه. شكل صحيح عبارات مزبور از اين قرار است: زينت هاى جدا از بدن، تفاوتْ ميانِ اين دو گروه عالمانِ آشنا به وضع زمانه، و طالبانِ تحقيقْ در اين زمينه. البتّه گاه حرف اضافه همراه كلمه بعد تشكيل دهنده صفت مركّب است، يعنى در حقيقت كلمه قبل را به بعد اضافه نمى كند; مانندِ «مردانِ از خود رَهيده» و «نمازِ به قصد قُربت». در اين دو مثال، «ازخود رهيده» و «به قصد قربت» براى «مردان» و «نماز» صفت شده اند. به عبارت ديگر، حرف «از» براى اضافه كردن «مردان» به «خود» و نيز حرف «به» براى اضافه كردن «نماز» به «قصد» نيامده اند. در اين گونه موارد، قاعدتاً موصوف كسره مى گيرد. پس بايد به نوع كاربُرد كاملاً دقّت كرد. هر دو جمله زير صحيح