دو. جمله با فعل تامّ متعدّى معلوم = نهاد(فاعل)+ مفعول + فعل: انقلاب اسلامى ايران، نظم بين المللى دهكده جهانى را درهم ريخته است.
سه. جمله با فعل ربطى = نهاد(مُسندٌاليه) + مسند + فعل: سپيداى نگاه تو مشعلدار مشرق ها است. بايد دانست كه هر يك از اين سه دسته، معمولا
اجزايى مى پذيرند از قبيل متمِّم، قيد، بدل، و مضافٌ اليه. نمونه اى از افزايش اين اَجزا را در مثال ابتداى همين بخش ديديد. هنگامى كه جمله داراى اَجزا نيز باشد، ترتيب معمولى اركان و اجزاى جمله از اين قرار است:
نهاد و وابسته هايش + مفعول و وابسته هايش+ متمّـِم و وابسته هايش + وابسته هاى فعل+ فعل. مثال: على(عليه السلام)، اَبَر مرد تاريخ، گُلِ هستى اش را در ظلمتِ شب مظلومانه به خاك سپرد. نهاد:
على وابسته نهاد (بدل):
اَبَر مرد تاريخ (مضاف و مضافٌ اليه) مفعول:
گُل وابسته مفعول:
هستى اش(مضافٌ اليه) متمِّم:
ظلمت وابسته متمِّم:
شب (مضافٌ اليه) وابسته فعل:
مظلومانه(قيد) فعل:
به خاك سپُرد آنچه در بالا گفته شد، تقريباً صورتى پذيرفته شده است. امّا درباره قيد بايد گفت كه مكان قيد در جمله معمولاً تابع چهار عامل است و نمى توان قاطعانه مكانى معيّن را براى آن در نظر گرفت. آن چهار عامل عبارتند از: ضوابط دستور زبان، ذوق ادبى، سَبْك نوشته، و تأكيد مورد نظر نويسنده. به اين جمله بنگريد: در حيات رسول خدا،
چند بارهجرت صورت گرفت. مكان قيد را در اين جمله از هر چهار جنبه مزبور بررسى مى كنيم:
1. ضوابط دستور زبان:
از اين لحاظ، قيد مى تواند در آغاز جمله يا پيش از «هجرت» و يا پس از آن باشد.