• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

اَصله: درخت باب: خانه، دكّان تا: بسيارى از چيزها تخته: قالى، پتو تن: انسان توپ: پارچه جلد: كتاب، دفتر جفت: كفش، جوراب حَلقه: چاه، قنات، فيلم، نوار دانه: غَلاّت، ميوه، بسيارى از چيزها دست: قاشق، لباس، ظرف، بعضى بازى ها دستگاه: خودرو، بسيارى از ابزارهاى صنعتى و وسايل خانه دوجين: بسته دوازده تايى از چيزى دهنه: دكّان رأس: گاو و گوسفند و مانند آن ها رشته: گردن بند، قنات، چاه زنجير: فيل سر: عائله، گاو و گوسفند ومانند آن ها سنگ: آبِ آبيارى و آسيا شاخه: سيم، لوسْتر، نبات طاقه: شال، پتو، پارچه عَرّاده: توپِ جنگى فَروَند: چَرخبال(= هلى كوپتر)، هواپيما قَبضه: سلاحِ سَبُك قُرص: نان قطعه: زمين، فرش قِلاده: سگ و شير و مانند آن ها قَواره: زمين، پارچه نُسخه: كتاب، رساله نَفَر: انسان، شتر سه. صفت اشاره صفت اشاره صفتى است كه به موصوفِ خود اشاره مى كند: اين،آن،همين،همان،چُنين،چُنان، اين قدر،اين گونه. اين كلمات اگر با موصوف همراه شوند، صفت اشاره اند; امّا اگر بدون موصوف بيايند، «ضمير اشاره»اند. مثال براى صفت اشاره: اينكتاب از آنِ او است. مثال براى ضمير اشاره: اين، كتابِ او است. صفت اشاره معمولا پيش از موصوف قرار مى گيرد: ناصر و همسنگرانش حالا به اينطرفِ شط آمده اند.

چهار. صفت پرسشى صفت پرسشى صفتى است كه سؤالى را درباره موصوفِ خود مطرح مى كند: چه،چقدر،كدام،

1. اين واژه ساده است نه مركّب; از اين رو، كلمه جين به معناى نصفِ دوجين نادرست است.

3. نخل هاى بى سر/151.