• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

صفت نِسبى موصوف خود را به چيزى، كسى، يا جايى نسبت مى دهد. تابعيّت ها و بسيارى از نام هاى خانوادگى به همين گونه بيان مى شوند: رضايى،ايرانى. ساختِ صفت نسبى معمولا چنين است: «اسم + ى يا ين يا ينه يا هاى غير ملفوظ يا آنه»: زرهى،سيمين،زرينه،بهاره،مردانه. اين ساخت نيز گاه به كار مى رود: اسم عربى + آنى: روحانى،ربّانى. نكته: در تشخيص اقسام صفت، نبايد تنها به ساختِ صفت نظر داشت، بلكه معنى را نيز بايد در نظر گرفت; زيرا برخى از ساخت ها مشتركند. مثلا گرفتار با آن كه ساخت صفت فاعلى دارد، از لحاظ معنا صفت مفعولى است; پس بايد آن را صفت مفعولى دانست.

درجه هاى صفت بيانى يك. صفت مطلق: اين صفت هيچ گونه مقايسه اى را دربر نمى گيرد.

دو. صفتِ برتر (= تفضيلى): اين صفت نشان مى دهد كه موصوفِ آن در داشتن يك ويژگى، از موصوف هاى مورد سنجش، و نه همه موصوف هاى موجود در دايره بحث، برتر است. نشانه اين صفت، تَر است كه پس از صفت مى آيد: امّا حزن پيامبر در اين مصيبت، اندوهى است ژرف تر.

سه. صفت برترين (= عالى): اين صفت نشان مى دهد كه موصوفِ آن در داشتنِ يك ويژگى، از همه موصوف هاى موجود در دايره بحث برتر است. نشانه اين صفت تَرين است كه بعد از صفت مى آيد: اين، صفحات تابناك نوشته هاى اخلاقى است كه نيرومندترينانگيزه آرامش خاطر بشردوستان دلسوز است. نكته نگارشى) صفت برترين به سه حالت مى آيد: ـ صفت برترين با حرفِ آخرِ ساكن + موصوف جمع = معناى جمع: محمّد(صلى الله عليه وآله) و على(عليه السلام) برترينْ انسان هابودند. برخى، اين كاربرد را نادرست مى دانند. امّا بايد دانست كه اگر موصوف هاى مورد سنجش، خود، همرتبه، و نسبت به ديگر اعضاى مجموعه برتر باشند، اين كاربرد درست است. ـ صفت برترين با حرفِ آخرِ ساكن + موصوف مفرد = معناى مفرد: محمّد(صلى الله عليه وآله) برترينْ انسان بود. ـ صفت برترين با حرفِ آخرِ مكسور + موصوف جمع = معناى مفرد: برترينِ انسان ها.

1. زنى به نام زينب/15.

2. فرياد روزها/35.