• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

دارند و آن ها را «رويه موجود» پيام مى نامند. براى اين كه زبان بتواند عمل ارتباطى اش را روى خطّ يك بُعدى انجام دهد، بايد هر يك از واحدهاى موجود، ما را به واحدهاى ديگرى از جنس خود ارجاع دهند كه اكنون وجود ندارند، ولى اگر پيام ما چيزى ديگر بود، وجود مى داشتند. مثلاً در جمله «به مدرسه برو» اگر نمى خواستيم عمل پيام انجام گيرد، به جاى واج ب + «حركت پيش»، واج ن + «حركت زبر» را مى گذاشتيم. اين را مى توان «رويه غايب» پيام ناميد. بدين گونه، زبان در هر آن روى دو محور عمل مى كند:

1. محور همنشينى

(1)، بر اساس روابط اجزاى موجود پيام. براى بيان اين خصوصيّت، اصطلاح تباين را به كار مى برند و مثلاً مى گويند در جمله مذكور به و مدرسه و برو در تباين هستند، همچنان كه واج هاى ب و ر و و.

2. محور جانشينى

(2)، بر اساس روابط اجزاى غايب پيام. براى بيان اين خصوصيّت، اصطلاح تقابل را به كار مى برند و مثلاً مى گويند در آن جمله، مدرسه با خانه در تقابل است. به عبارت ديگر، وجود غايب خانه است كه مدرسه را در اين جمله معنى دار مى كند. با استفاده از محور همنشينى و بهويژه محور جانشينى، مى توان همه واج هاى هر زبان را، به اعتبار همان زبان، به دست آورد. محور جانشينى يكى از راه هاى مقابله با محدوديّت امكانات يك بُعدى و جريان بر خطّ مستقيم در زبان است. اگر اين محور وجود نداشت، كار زبان به تكرار مقدارى جمله از پيش ساخته محدود مى شد. پس حتّى مى توان وجود محور همنشينى و جانشينى را در صفات ذاتى زبان داخل كرد و آن را به تعريف زبان افزود: زبان وسيله اى است آوايى براى ايجاد ارتباط ميان افراد بشر، داراى دو سطح تكواژى و واجى كه همواره بر روى دو محور حركت مى كند; يكى محور همنشينى متشكّل از تكواژها و واج هاى حاضر در پيام و ديگرى محور جانشينى متشكّل از تكواژها و واج هاى غايب از پيام.

واحدهاى زنجيرى و زَبَر زنجيرى: در طول زنجيره گفتار، واحدهاى آوايى يا واج ها در كنار يكديگر قرار مى گيرند و مى توان آن ها را به كمك بُرِش آوايى از يكديگر متمايز ساخت. مثلاً زنجيره آوايى/vali / (= وَلى) از واج هاى / v /، / a / ، / l / و / i / تشكيل يافته كه چون بر روى زنجيره گفتار قرار گرفته اند، واحدهاى زنجيرى ناميده مى شوند. پس از برش زنجيره گفتار و تعيين واحدهاى زنجيرى آن، تعدادى از واحدهاى آوايى باقى مى مانند كه نمى توانند در هيچ يك از جايگاه هاى زنجيره مزبور گنجانده شوند. جايگاه اين واحدها هميشه ثابت نيست و اين مختصّه ها در هر زنجيره گفتار روى بيش از يك واحد زنجيرى قرار مى گيرند. مثلاً در واژه vali / /، اگر تكيه روى هجاى اوّل (/ va /) قرار گيرد، به معنى «امّا» و اگر روى هجاى دوم (/ li /) باشد، به معنى «سرپرست» است. چون اين

.citamgatnys .. .citamgidarap ..