• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

البتّه مترجم خوب حتماً بايد براى يافتن معناى اصطلاح ها و واژه هاى خاص و علمى، به فرهنگ هاى مربوط رجوع كند و هرگز معناى آن ها را در فرهنگ هاى معمولى نجويد. به ويژه به زبان انگليسى، فرهنگ هاى معتبرى در عرصه اصطلاح ها و واژه هاى فنّى و علمى و خاص فراهم آمده اند. يكى از فرهنگ هاى خوب انگليسى در عرصه اصطلاح ها، «لانگمن» مخصوصِ Idioms است. در اين زمينه، براى مترجمان متون عربى، فرهنگ انگليسى ـ عربى يا عربى ـ انگليسى المورد مناسب به نظر مى رسد.

پنج. برابريابى سبكى (بيانى) مترجم توانا پس از دقّت در نكات پيشگفته، سرانجام بايد به اين اصل مهم عنايت ورزد كه ضمن حفظ امانت و انتقال صحيح معنا، شيوه بيان نويسنده متن مبدأ را نيز پاس دارد. مى دانيد كه هر نوشته اى به فراخور سبك و فضا و موضوع و مخاطب خويش، شيوه بيانى ويژه اى دارد. براى نمونه، وصف علمى و وصف ادبى به دو شيوه كاملا متفاوت صورت مى پذيرند. مثلا «موج» در يك نوشته ادبى، خيال انگيز و نمادين وصف مى شود، امّا در يك نوشته علمى، بسيار ساده و معمولا پيراسته از صورت هاى ذهنى و بديعى وصف مى گردد. مترجم بايد هر متن را چنان ترجمه كند كه خواننده با خواندن آن، خود را در فضاى گفتارى و سبك نوشتارى نويسنده بيابد، نه آن كه مثلا متنى ادبى را بسيار عادى، و يا متنى علمى را كاملا صورت پردازانه ترجمه نمايد. البتّه براى پى بردن به شيوه بيان يك متن، بايد راهى دراز پيمود. با اين حال، اشارهوار، برخى از معيارهاى تشخيص شيوه بيان را عرضه مى داريم:

يكم. سطح واژگان و لحن نويسنده: بايد ديد چند درصد از واژه ها و تعبيرهاى متن، ادبى، عاميانه، علمى، و... هستند.

دوم. به كارگيرى فعل هاى شكسته و مثل آن.

سوم. ساخت دستورى جمله ها: روشن است كه اگر مثلا نوشته اى داراى جمله هاى كوتاه و ساده باشد، مترجم نيز بايد همين گونه جمله بندى را در متن مقصد رعايت كند.

چهارم. آهنگ كلام و توازى و ترادف مخصوص جمله ها و واژه ها.