• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

مى گوييم، زيرا بسيارى از فرهنگ ها براى برخى از متون خاص صلاحيّت انتقال و واژه يابى ندارند. مثلا هرگز با المنجد نمى توان به ترجمه متون روايى پرداخت، زيرا بسيارى از تعابير روايى را بايد در فرهنگ هاى معتبر كهن جُست كه به زبان و فضاى آن دوره نزديك بوده اند. نيز يكزبانه مى گوييم، زيرا معمولا فرهنگ هاى دو زبانه (= مبدأ به مقصد) خود را از كشاكش متن رهانده اند و ترجمه واژه را به تنهايى آورده اند و حتّى بيش تر آن ها زحمت ارائه مثال را به خود نداده اند. مثلا در يكى از فرهنگ هاى دوزبانه، The goodبه معناى خوبان و نيكان آمده است. اين ترجمه به تنهايى ايرادى ندارد، ولى به طور منطقى چنين نتيجه مى دهد كه مترجمِ ناپخته The good people را مردمان خوب ترجمه كند. امّا با مراجعه به فرهنگ اصيل يكزبانه مى بينيم كه معناى اين عبارت چنين است: جنّ و پَرى (از ما بِه تران). گذشته از اين، بيش تر فرهنگ هاى يكزبانه اين آگاهى ها را نيز به مترجم مى دهند: ـ مثال هايى كه فهم معنا را آسان مى كنند. ـ تركيبات گوناگون هر واژه. ـ كاربردهاى خاصّ هر واژه: عاميانه، اديبانه، منسوخ، و... . ـ ريشه تشريحى واژه ها.

چهار. برابريابى معنايى معمولا براى يك واژه در متن مبدأ، بيش از چند واژه در زبان مقصد يافت مى شود. برابريابى معنايى به اين معنا است كه مناسب ترين معنا را بيابيم و واژه همساز با آن را به كار بريم. هرگز نبايد در برابر هر كلمه زبان مبدأ، تنها يك واژه در همه متن ها به كار برد; زيرا كلمات در بافت هاى معنايى گوناگون، بارهاى معنايى يا دست كم، سايه هاى معنايى متفاوت مى يابند. اين نكته، به ويژه در زبان عربى بسيار مهم است; چرا كه مترجمان ايرانى به دليل اُنس با زبان عربى گاه خود را از معنى يك واژه آگاه فرض مى كنند، در حالى كه اين فرض همواره صحيح نيست. يكى از مترجمان محترم در آغاز كتابى از نويسنده سرشناس، دكتر نجيب كيلانى، واژه صَعيد مصر را چنين ترجمه كرده است: ارتفاعات مصر. با اندكى دقّت، در برابريابى معنايى ـ و نه صرفاً واژگانى ـ مى توان دريافت كه صعيد نام منطقه اى گسترده و معروف در جنوب مصر است! يادمان باشد كه اگر مترجم طعم بى دقّتى و ساده گيرى را چند بار بچشد، بعيد است كه ديگر از آن چشم بپوشد. از همين رو است كه مثلا در همان كتاب، صدها غلط عجيب و غريب و جدّاً تأسّف آور به چشم مى خورد. از فرهنگ هاى خوب يكزبانه عربى مى توان از المعجم الوسيط ياد كرد; و از فرهنگ هاى انگليسى، از آكسفورد پيشرفته.