حالى كه دانش صرف يا
تكواژ شناسى صرفاً
نوع كلمه (مانند «جامد» يا «مشتق» و «ساده» يا «مركّب» بودنِ اسم) را بررسى مى كند. نقش هاى گوناگون اسم از اين قرارند:
1. نهاد = اسمى كه فعل به آن نسبت داده مى شود: الف. كننده كار (فاعل):
امام خمينىاسلام ناب را اِحيا كرد. ب. پذيرنده كار (نايب فاعل):
امام خمينى براى احياى دين به پا داشته شد. ج. داراى صفت يا حالتى (مُسْندٌاِليه):
امام خمينىيك حقيقتِ هميشه زنده است.
2. مُسْنَد (بازبَسته) = اسمى كه با فعل ربطى به نهاد نسبت داده مى شود: امام خمينى يك
حقيقتِهميشه زنده است.
3. مفعول = اسمى كه فعل بر آن واقع شود: گهگاه، ناله شباهنگى
روح انسانرا مى گدازد. تنها افعال متعدّى، مفعول مى پذيرند. مفعول معمولا پيش از حرف نشانه (
را) مى آيد.
4. متمّـِم (مفعول با واسطه)= اسمى كه به وسيله حرف اضافه، به معنى فعل در جمله بيفزايد: بدانيد كه آنچه مى كنيد در
محضرو
منظر خدا است. هم فعل متعدّى چنين مفعولى را مى پذيرد و هم فعل لازم. به وسيله متمِّم، اين گونه مفاهيم به معنى فعل اضافه مى شوند: زمان، مكان، غرض و منظور، ابزار، و چگونگى وقوع فعل. مثلاً در جمله بالا، هر دو متمّـِم به وسيله حرف اضافه «در»، مفهوم مكان را به معناى فعل افزوده اند. حروف اضافه مشهور اين هايند: از، به، با، در، براى، بر.
5. قيد = اسمى كه بدون واسطه حرف اضافه، درباره فعل و گاه غيرِ فعل توضيح دهد. ممكن است قيد، خود، چند كلمه باشد:
در همان دقايق اوّل، يكديگر را شناختيم. در مثال بالا، قيد شاملِ حرف اضافه (در)، صفت پيشين(همان)، متمّم(دقايق)، و صفت پسين(اوّل) است.
(عليها السلام)).
5.
از رنجى كه مى بريم/75.