• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

جبرئيل به مريم نزديك رفته، بادى در آستين يا در جِيب يا در موضع تولّد فرزند دميد و همان لحظه صدف وجود مريم به آن دُرّ دُرج رسالت آبستن شد. مى بينيد كه در جمله نخست، سجع و موازنه و ترادف ديده نمى شود و ايجاز كاملاً مراعات شده است. اصولاً كوتاهى جمله ها، كمىِ واژگان عربى، و به كار بردن باء تأكيد بر سر فعل از ويژگى هاى نثر دوره سامانى است كه در جمله نخست ظهور دارد. امّا در جمله دوم، اين ويژگى ها يافت نمى شود. جمله داراى توازن و اطناب است و لغات عربى بيش ترى دارد. گفته شد كه هنرمند بايد در نوع نگاه به اشيا و طبيعت هم مستقل باشد. يك جلوه اين استقلال هم آن است كه هنرمند چيزهايى را ببيند كه تاكنون ديده نمى شده است. مثلاً همه ما آواز كلاغ را بارها و بارها شنيده ايم و شايد برداشت هايى نيز از آن داشته ايم. امّا چند نفر از ما تاكنون به اين نكته زيبا و ظريف توجّه داشته ايم كه «قار» به گويش آذرى، يعنى «برف»؟ و چند تن از آن ها كه توجّه داشته اند «قار» يعنى برف، به اين مطلب عنايت كرده اند كه وقتى كلاغ مى گويد «قارقار»، از خداوند برف مى خواهد؟ و آن گاه تا چه حد به اين حقيقت زيبا منتقل شده ايم كه پرنده اى سياه كه گاه مظهر تيرگى است، در دلِ زمستان، سپيدى را از خدا طلب مى كند؟ اين، همان نوع نگاه است كه چنين تعبير زيبا و شاعرانه اى از آن مى تراود و مايه بكرى و تازگى اثر ادبى مى شود. حتّى مفاهيم كاملاً مكرّر و به ظاهر معمولى را مى توان رنگ طراوت و شادابى زد. بسيارى به مدينه و مكّه مشرّف شده اند و خاطره سفر خويش را نوشته اند. امّا فقط خاطره نامه هاى كسانى خواندنى و ماندنى است كه شاداب باشد، حرف هاى مكرّر نداشته باشد، و زاويه ديدش متفاوت باشد; حتّى اگر خيلى ساده و بى تكلّف هم باشد: بوى مدينه مى آيد. اين را از نم نم باران فهميدم. دل ها بى تابند و چشم ها گريان. سمت چپمان مسجد شجره است.كم كم شهرى سپيدپوش به استقبالمان مى آيد و من چقدر دوست دارم بقيع را ببينم و چقدر دلم مى خواهد مدينه را بغل كنم و چقدر دوست دارم نخل هاى مدينه را، كبوتران حرم رسول اللّه(صلى الله عليه وآله) را. سه دانگ از بهشت بايد همين جا باشد و ما وسعت اين جا را نمى توانيم درك كنيم. وقتى نوع نگاه به اشيا و هستى، هنرمندانه شود، حتّى زبان معمول نيز جان مى گيرد. در اين دو نمونه شعر آزاد، عمده توفيق شاعر مرهون همين گونه نگاه است. ببينيد بازگشت امام خمينى(قدس سره) به وطن، از چه دريچه اى ديده شده است: شب، شبى بى كران بود دفتر آسمان پاره پاره

1. برگرفته از شعر كلاغ سروده جعفر ابراهيمى (شاهد).

2. پرستو در قاف; برگرفته از: ادبيّات فارسى، سال اوّل نظام جديد آموزش متوسّطه (شماره1/201)، ص 162 و 163.