• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

بهره گيري از شعر

خدا برف را به اندازه بام مى ده! خوابِ پاسبان، چراغِ دزده! در حوضى كه ماهى نداره، قورباغه سپهسالاره! شتر سوارى دولا دولا نمى شه! شغالى كه از باغ قهر كنه، منفعت باغبونه! ظالم پاى ديوار خودشو مى كَنه! فرزند بى ادب مثل انگشت ششمه. اگر ببُرى درد داره، اگر هم نبُرى زشته! فيل زنده اش صد تومنه، مرده شم صد تومنه! مادر را دل سوزد، دايه را دامان! ماهى ماهى را مى خوره، ماهيخوار هر دو را! موش و گربه كه با هم بسازند، دكّان بقالى خراب مى شه! نه نماز شبگير كن، نه آب توى شير كن! واى به وقتى كه قاچاقچى گمركچى بشه! هر كه به يك كار، به همه كار; هر كه به همه كار، به هيچ كار! يك مُرده به نام، بِه كه صد زنده به ننگ! بهره گيرى از شعر شعر معمولاً لطيف است و از اين رو جان ها را به سوى خود مى كشد، به ويژه اگر با آهنگ مطبوع و متناسبى آميخته باشد. به همين دليل، بسيارى از نويسندگان مى كوشند كه نوشته هاى خود را با شعرهاى نغز و زيبا درآميزند. و البتّه كم هستند نويسندگانى كه در اين كار توفيق يابند; زيرا انتخاب شعر، خود، كارى بس مهم است. بايد كوشيد كه شعر با تار و پود نثر در هم آميزد و حضور خود را بر متن تحميل نكند. به عبارت ديگر، شعرى همراه با نثر مفيد است كه خواننده را به تحسين و تأمّل وادارد، نه به تعجّب و ملال. بهره گيرى از شعر در نوشته به دو شيوه انجام مى پذيرد; يكى «دَرج» و ديگرى «حَل». شيوه درج بسيار رايج تر و آسان تر از حل است. در شيوه درج، نويسنده عين شعرى را نقل مى كند، خواه يك مصراع باشد و خواه چندين بيت. امّا در شيوه حل، از مفهوم و اجزاى شعر در نثر استفاده مى شود و نه از عينِ آن. نمونه زير، مثالى است براى شيوه «حَل»: بايد كوكب هدايتى طالع مى شدو راهبرانى راهْ بلد به يارى اين كاروانيانِ سرگردانِ گم كرده راه مى رسيدند تا از وادى حيرت به مأمن و منزلگه يقين رهنمونشان مى گشتند.

1.انسان صالح در تربيت اسلامى / 13.