• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

ـ استعاره مَكنيّه: در اين نوع، مشبّهٌ به حذف مى شود، امّا مشبَّه باقى مى ماند. مثلاً در نمونه زير، صداى شاعر به چيز يا جايى تشبيه شده است كه مى توان آن را ديد يا بر آن نشست; سپس به وقت بيان، تنها مشبَّه يعنى صدا باقى مانده است: مى خواهم در زير آسمان نشابور چندان بلند و پاك بخوانم كه هيچ گاه اين خيل سيلوار مگس ها نتوانند روى صداى من بنشينند در نمونه زير نيز همين نوع استعاره به خوبى به كار گرفته شده است. خورشيد گويى آدمى است با صفات و كارهاى انسانى: خورشيد با سر شاخه هاى بيد مجنون جلوِ حياط كه نه از شرمسارى، بلكه به عادت هميشگى سر به زير داشتند، سلام و احوال پرسى كرد. انگار ديده بوسى هم مى كردند. بعد روى اَج هاخستگى در كرد و براى ثواب به درخت هاى سخت سركشيده صبح به خير گفت. مژده شان داد كه به زودى رخت سبز عيدشان را در برمى كنند و اگر بردبار باشند، شكوفه ها يا گل هايشان نقش هاى رنگىِ پوشش سبزشان مى شود. درخت ها سرتكان دادند; انگار نق زدند: ما كه حمّام نرفته ايم. خورشيد به خنده شكفت و گفت: غمتان كم، آسمان بغض مى كند و بُغضش كه تركيد، سر و تن شما را مى شويد. اينك به نمونه هايى ديگر از استعاره بنگريد. پيش از هر نمونه، اشاره كرده ايم كه تعبير استعارى به چه كس يا چيزى اشاره دارد: سقراط: باغبانِ نبوغ هاى شگفت. شب: پرده تاريكِ تيره زارهايى بيكران. آثار هنرى انقلاب: جوانه هاى ادب و هنر انقلابى. يهودِ «بنى قريظه»: افعى هايى كه با نگرانى، زبان هاشان را بيرون آورده بودند. پندارهاى انسان: سايه بانى در بيابانِ تنهايى.

1.ديباچه.

2. اَج: كدو.

3.سووشون; برگرفته از: زبان فارسى، سال سوم نظام جديد آموزش متوسّطه(شماره4/249)، ص 100.

4.سرود جهش ها / 292.

5.(آيت اللّه) سيّدعلى خامنه اى: «پيام به كنگره بزرگداشت هشتصدمين سال تولّد سعدى»، از: ذكر جميل سعدى، ج1، كميسيون ملّى يونسكو در ايران، 1364، ص 13.

6.بهشت ارغوان / 152.

7.پيامبر / 42.