• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

يكديگر هماهنگند و هم از نظر مفهوم و معنى به هم نزديك و مربوطند. مثلا در اين جمله، سر و پا كه دو اندام بدنند چنين رابطه اى دارند: شهيدان سرخود را فداى پايدارى اسلام كردند. اكنون به نمونه هايى از صنعت مراعات نظير در نثر پارسى نظر كنيد: گفت: «من بدانستم كه آب بازى نيست و تو به نادانى، بچّگان را به باددادى». روشنايى ديده مرا در خاك كردى و روشنايى چشمخود را بر باددادى. آتش غم بر سر من ريختى و آب روى خود ريختى. خانه هميشه بر گذرگاه سيل حدثان بوده است و در معرض طوفانطغيان ظلم. پنج. سَجْع (4): آوردن واژه هاى آهنگين در نوشتار يا گفتار، خواه در كنار هم و خواه به طور طولى در يك جمله يا ميان جمله هاى گوناگون. اين آهنگ، گاه از تكرار واژه هاى همنوا و مسجَّع پديد مى آيد; گاه از تكرار يك كلمه; گاه از توالى يك يا چند حرف; و... . سجع، خود، بر سه قسم است: متوازى، متوازن، و مُطَرَّف. سجع متوازى(5) آن است كه در آخر دو عبارت يا جمله، كلماتى قرار گيرند كه از نظر وزنو تعداد حروف و حرف رَوى يكسان باشند، مانند «بشويد» و «بگويد» در اين جملهگلستان سعدى: هر كه دست از جان بشويد، هر چه در دل دارد بگويد. سجع متوازن (6) چنان است كه كلمات فقط در وزن يكسان باشند، مثلِ اين جمله از گلستان سعدى : يك شب تأمّلِ ايّام گذشته مى كردم و بر عمر تلف كرده حسرت مى خوردم. سجع مُطَرَّف(7) آن است كه كلمات فقط در حرف رَوى يكسان باشند، امّا وزنشان متفاوت باشد. مثال باز هم از گلستان سعدى: هر نَفَسى كه فرو مى رود مُمِدِّ حياتاست و چون برمى آيد مُفَرِّحِ ذات. يكى از رموز ماندگارى و تأثير مناجات ها و زيارات يا دعاهاى رسيده از امامان معصوم ما استفاده از همين آهنگ زيبا و سجع مؤثّر در بسيارى از آن ها است. براى نمونه، به بخشى زيبا از زيارتنامه حضرت عسكرى(عليه السلام) عنايت كنيد:

(1)1 . كليله و دمنه/104. (2)

2. همان/234

3 . مرزبان نامه. .esorp gnimir.. .lellarap.. .lacirtemmys.. .dedis-pol..