• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

هم در مباحثه تند مى شد و بدگويى مى كرد. در علوم زمان خود از فقه، تفسير، كلام، فلسفه، طب، و رياضيات متبحّر بود و در تمام اين زمينه ها تأليفات مرغوب دارد. تأليفات او هم مانند خودش شهرت و اهمّيّت فراوان يافت و در سرتاسر ممالك اسلامى مورد بحث و تحقيق قرار گرفت... . با اين همه، در كلام به مذهب اشعرى و در فقه به مذهب شافعى بود. امّا در اثبات عقايد اشعرى و اهل سنّت، از روش باقلانى پيروى نكرد و در كلام از استدلالات فلسفى استفاده نمود. هر مسأله اى را مورد اعتراض و تشكيك قرار مى داد و بر گفته هاى پيشينيان خرده مى گرفت. هر چند در ايراد و اعتراض كوشا بود، به اثبات چندان علاقه اى نداشت و به همين جهت، مى گفتند اعتراضات او نقد و پاسخ هاى او نسيه است. از بس تشكيك و اعتراض در مسائل كرد، او را لقب امام المشكّكين دادند. بعثت، يك رستاخيز اجتماعى يعنى دگرگونى عميق و بنيادى جامعه است به سود طبقات ستمديده و محروم و به زيان طبقات برخوردار و عزيزان بى جهت. اين سخن ما را به فصل شورانگيزى از مباحث نبوّت كه از جهتى مهم ترين مباحث آن نيز هست مى رساند، يعنى فصل درگيرى ها و صف آرايى ها. بسى روشن است كه نغمه مخالفت با امتيازات طبقاتى در هيچ نقطه اى از جهان و از تاريخ، بدون پاسخ نمى ماند و همان گونه كه طرفداران و حاميانى غالباً از طبقات محروم به دست مى آورد، دشمنان و مخاصمانى نيز از طبقات ضربت خورده و مورد هجوم در برابر خود مى سازد. و اين منشأ پديد آمدن مبارزات و درگيرى ها ميان دو جبهه مى گردد. راهى كه انبيا مردم را بدان دعوت مى كنند، راهى طبيعى و فطرى انسان است و حركت مردم در آن راه حركتى طبيعى است و لذا با سرعت و سهولت بيش ترى انجام مى گيرد. نظام هاى جابر و جاهلى كه مردم را از راه دور مى كنند، كارى بر خلاف طبيعت و فطرت آدمى انجام مى دهند; به همين جهت ناپايدار و محكوم به زوالند. از اين جا مى توان فرجام كار انبيا و نبوّت ها را دانست... . بر خلاف نظرهاى تُنُك مايه و سطحى، حركت انبيا حركتى ناموفّق نبوده و باطل كه راه مخالف انبيا است بر تاريخ بشرى و سير آن حكومت نداشته است و اين انبياى الاهى بوده اند كه از آغاز تاكنون توفيق يافته اند بشر را مجموعاً در همان مسيرى كه خود مى خواسته اند هدايت كنند... و از اين پس نيز تا آخر جهان بر همين قياس و قرار خواهد بود.