• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

عمر بشريّت را دربر مى گيرد ثروت خاك را بيرون آورده است. زمين مى رود تا شبيه به لانه زنبورى بشود كه زنبورهايش فرار كرده اند، از بس چاله و چاه و لانه براى استخراج معدن در آن حفر شده است. اين ها ميراث نهفته نسل ها بوده، و نيز متعلّق به انسان هاى بى شمار آينده، كه فقط چند نسل آن ها را بر باد داده اند. حدّ اكثر يك قرن ديگر اين ذخائر بتواند دوام كند. بعد چه خواهد شد؟ مثلاً زغال سنگى كه طىّ ميليونها سال ايجاد شده در فاصله دويست سيصد سال نابود مى شود. بشريّت جديد در واقع بلعندگان پس اندازهاى خاكند و از سهميّه آيندگان كه به هيچ وجه متعلّق به آن ها نيست، برداشت مى كنند. در روز بين سى تا چهل ميليون بشكه نفت دود مى شود. چيزى كه از اين مصرف ديوانهوار عايد نسل هاى آينده بتواند بشود، بعضى كشفيّات و اختراعات تازه است كه ممكن است آن ها را به جانب منابع تازه اى رهگشا گردد; ولى در مقابل اين همه نقد كه مى رود، آن نسيه را نمى توان خيلى اطمينان بخش دانست. به هر حال، اگر انسان در آينده به سرچشمه هاى تازه نيرو دست نيابد، در معرض نابودى قرار خواهد گرفت. در بوستانى كه سعدى آفريده، خردمندان و اهل بصيرت وظيفه اى مهم دارند و مسؤوليّتى انسانى. بر ايشان است كه مردم و زيردستان را از ثمره كارها آگاه كنند و بيدار، و آن جا كه نصيحت دشوار است از اين وظيفه تن نزنند. در اين عالم، سخنان نگارين فريبنده بهايى ندارد، بلكه سيماى مردمى درخشان است كه در حقيقت دوستى ترديد نمى كنند، نظير نيك مردى فقير كه مردانه رفتار كرد، و دهقانى كه هشدار او حاكم غور را از غفلت به هوش آورد، يا پير بزرگوارى كه در نزد حجّاج بن يوسف مصيبت را به خنده پذيره شد. سعدى روش خدادوست زاهد را مى پسندد كه ارادت ستمكارى را نمى پذيرد. با پير مبارك دمى نيز آشنا مى شويم كه چون فرمانروايى بيمار از او مى خواهد دعايش كند تا شفا يابد، پاسخ مى دهد: بخشايش بر خلق و دلجويى آنان، به دعا تأثير تواند بخشيد، و او را به شفقت و نواختن دل ها رهنمون مى شود. آن جا كه نهى از منكر از دست برآيد چون بى دست و پايان نشستن و سكوت ورزيدن روا نيست. بايد نصيحت كرد و اگر مجال آن نباشد بسا كه به مهر و لطف بتوان به مقصود رسيد، چنان كه پارسايى چنين كرد و بزرگزاده گنجه را از معصيت به توبه واداشت. فخر رازى سخنرانى زبردست بود و مردم براى شنيدن مجالس پند و وعظ او به رغبت حاضر مى شدند. وى مورد احترام فوق العاده پادشاهان و حكّام معاصر خود قرار گرفت و ثروت و اعتبار زياد به دست آورد. در جدل و مناظره بسيار قوى بود و كسى را ياراى جرّ بحث با او نبود; گاهى