اجتماعى و سياسى و نظامى و فرهنگى است. فقه، تئورى واقعى وكامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.
2. همچنين نمونه اى ديگر را از بزرگمرد فرهنگ و عرفان و حماسه مى آوريم و سپس بر پايه قواعد سجاوندى، آن را با شكل اصلاح شده مى نگاريم: شيپور جنگ نهيب مردانگى و شرف لحظه اى كه مرد را از نامرد تشخيص مى دهند لحظه اى كه فداكارى و شخصيّت انسان و آزادگى او را مى سنجند من آزاده ام من از جهان دست شسته ام من از مرگ وحشتى ندارم و با بساطت به آغوش مرگ فرو مى روم شيپور جنگ: نهيب مردانگى و شرف; لحظه اى كه مرد را از نامرد تشخيص مى دهند; لحظه اى كه فداكارى و شخصيت انسان و آزادگى او را مى سنجند. من آزاده ام! من از جهان دست شسته ام; من از مرگ وحشتى ندارم; و با بساطت به آغوش مرگ فرو مى روم!
3. همچنين نمونه اى از متنى تاريخى را نشانه گذارى مى كنيم: يكى از احاديثى كه شيعه اماميّه در موضوع خلافت بلا فصل اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ به آن تمسّك جسته و استدلال كرده اند، حديث منزلت است كه در همين «غزوه تَبوك» از مقام نبوّت صادر شده است و محدّثان و مورّخان اسلامى از تمام فِرق بر نقل آن اجماع و اتّفاق كرده و نوشته اند كه چون رسول خداـ صلّى اللّه عليه و آلهـ على ـ عليه السّلام ـ را در مدينه جانشين گذاشت و رهسپار شد، منافقين به بدگويى على پرداختند و گفتند كه رسول خدا از على افسرده
