• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

سه. نقلى (ماضى مطلق + ه + فعل معين همان صيغه از مصدرِ اَستن): نيمروزى را تو در سپيده دمِ ما گذرانده اى.

چهار. نقلى مستمر (مى + ماضى نقلى): على(عليه السلام) هر شب با چاه راز مى گفته است.

پنج. بعيد (ماضى مطلق + ه + فعل معين همان صيغه از مصدرِ بودن): پيامبر اينك در قبله گاه خويش نشسته بود.

شش. اَبعَد (ماضى بعيد + ه + فعل معين همان صيغه از مصدرِ اَستن): مرحوم كاشانى مشعل مبارزه شيعى را پيش تر روشن كرده بود. پيش از او هم آيت اللّه مدرّس اين مشعل را روشن كرده بوده است.

هفت. التزامى (ماضى مطلق + ه + فعل معين همان صيغه از مصدرِ باشيدن): من كه عيب توبه كاران كرده باشم بارها توبه از مى، وقت گل، ديوانه باشم گر كنم (حافظ) هشت. ملموس (فعل معين ماضى همان صيغه از مصدرِ داشتن + ماضى استمرارى): داشتم مى دويدم كه خمپاره اى پيش پايم بر زمين خورد. فعل مضارع نشان مى دهد كه آغاز تحقّق معناى فعل، در زمان حال يا آينده است.

انواع فعل مضارع يك. اِخبارى (مى + بُن و شناسه مضارع): ياد حسين مى افتدو احساس مى كند سقف حسينيّه بر سرش هَوار مى شود. دو. التزامى (بـ + بن و شناسه مضارع): اكنون، من اين همه تنهايى را به كجا ببرم؟ سه. ملموس (فعل معين مضارع همان صيغه از مصدرِ داشتن+ مضارع اِخبارى): ساعت ها است كه دارم انتظار مى كشم.

1. پيامبر/ 19.

2. بهشت ارغوان/ 130.

3. نخل هاى بى سر/ 106.

4. كشتى پهلوگرفته/ 47.