• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

به قضاوت دعوت مى شود. به اين بخش بنگريد كه قسمت پايانى مقاله اى است درباره وزن شعر: در هر حال، آن كس كه در شعر حرفى براى گفتن ندارد، نبايد گناه خود را به گردن وزن و قافيه بيندازد; بايد شاعرى را كه براى او يك حاجت روحانى نيست ترك كند و كنار برود. آيا اين صميمانه تر و حتّى شاعرانه تر نيست؟ و سرانجام ببينيد پايان يك نوشته درباره مرگ نيما يوشيج، چقدر زلال و تماشايى است: عاليه خانم بِه تر از من مى دانست كه كار از كار گذشته است، ولى بيتابى مى كرد و هى مى پرسيد: «فلانى! يعنى نيمام از دست رفت؟» و مگر مى شد بگويى آرى؟ عاليه خانم را با سيمين فرستادم كه از خانه ما به دكتر تلفن كنند. پسر را پيش از رسيدن من فرستاده بودند سراغ شوهر خواهرش. من و كلفت خانه كمك كرديم و تن او را كه عجب سبك بود، از زير كرسى درآورديم و رو به قبله خوابانديم. گفتم: «برو سماور را آتش كن. حالا قوم و خويش ها مى آيند.» و سماور نفتى كه روشن شد، گفتم رفت قرآن آورد. لاى قرآن را باز كردم; آمد: «وَالصَّافّاتِ صَفّاً». اكنون مثالى عالى براى بافتار نيكو مى آوريم. در اين اثر مناسب ترين نمونه بافتار ضمن مقاله اى درباره جنبه هاى هنرى مسجد، نشان داده مى شود. نويسنده، مقاله را با سؤالى قاطع و تأمّل انگيز، امّا لطيف، آغاز مى كند. سپس پاسخى اجمالى و درخورِ پيگيرى و اعجاب به آن سؤال مى دهد. بعد اين پاسخ را با بيانى بسيار دل انگيز شرح مى دهد. در اين شرح، جنبه هاى گوناگون هنر و فرهنگ در مسجد بدون زياده گويى و اغراق توضيح داده شده است، به گونه اى كه خواننده روشنفكر آن را به راحتى مى پذيرد و شعار و ستايش بيهوده نمى پندارد. حتّى گزيده اين اثر نيز مى تواند بافتار مناسب آن را تجلّى بخشد: كه گفت: «در اسلام، دين را با هنر سازگارى نيست»؟ بر عكس، اين هر دو يكديگر را در آغوش مى كشند و آن هم در مسجد. خداى اسلام، اللّه تعالى، نه فقط رحيم و حكيم است، بلكه جميل هم هست و از همين رو، دوستدار جمال... . حقيقت آن است كه معمار مسلمان در روزگاران گذشته، هر زيبايى را كه در اطراف خويش مى ديد ـ اگر آن را در خور عظمت و جلال خدا مى يافت ـ سعى مى كرد تا به هنگام فرصت، براى آن جايى در مسجد باز كند... . در بناى بسيارى از مساجد، هنرهاى مختلف به هم درآميخته است: معمارى در توازن اجزا كوشيده است. نقّاشى به نقوش و الوان كاشى ها توجّه كرده است. خوشنويسى الواح و كتيبه ها را