• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

مُذْ و مُنْذُ:اين دو حروف در زمان ماضي براي ابتداء غايت و در زمان حاضر براي ظرفيت مي آيند ، مثل:ما رأيتُهُ مُذْ يَوْمِ الجمعةِ و مثل : ما رأيتُهُ مُنْذُ يَوْمِنا.

معاني حتّي:

1-انتهاء غايت ، مثل : أكَلْتُ السَّمَكَةَ حَتّي رَأسِها.

فرق بين (حتّي) و (إلي) دراين است كه ما بعد (حتّي)داخل در حكم ما قبل است بخلاف (الي)

2-به معناي مع، مثل: قَدِمَ الحاجُّ حَتّي المُشاةِ.

«حَتّي» نيز از حروفي است كه بر ضمير داخل نمي شود.

واو قَسَم:

مثل وَاللهِ لأضْرِبَنَّ زيداً.

متعلّق واو قسم همواره مخذوف است ، پس در اينجا « وَاللهِ » متعلّق به «اُقْسِمُ» محذوف است و اين حرف بر ضمير داخل نمي شود.

تاء قَسَم:

مثل : تَاللهِ لأضْرِبَنَّ زيداً.

از ويژگيهاي تاء قسم اين است كه فقط بر سر لفظ «الله»داخل مي شود.

حاشا:

براي تنزيه است ، مثل ساءَ القومُ حاشا زيدٍ.