معاني لام:
1-استحقاق،مثل:الحمدُاللهِ.
2-اختصاص،مثل : الكتابُ لزيدٍ و مثل : الكتابُ للمدرسةِ.
3-قَسَم، مثل: لِلّهِ لا يُؤَخَرُ الأجَلُ
4-تعليل،مثل: ضَربتُ زيداً للتأديب.
5-تأكيد(اين معني در مورد لام زايده است)، مثل:(رَدَفَ لَكُمْ)
رُبَّ:
بر اسم نكره موصوفه داخل مي شود ، مثل : رُبَّ رجلٍ كريمٍ في الدارِ.
ربّ از حروفي است كه در تركيب زايد است ولي در معني زايد نيست ، به همين جهت آن را «حروف جرّ شبه زايد» مي گويند و نيازي به متعلَّق ندارد.
ومحل مجرور آن در بعضي مواردـ چون مثال فوق ـ رفع ، بنابر ابتدائيت است.
تركيب : رُبَّ: حروف جرّ شبه زايد، رجلٍ : مجرور به رَبّ، در محل رفع ، مبتدا ، كريمِ: صفت براي رجل ، في الدار : جارّ و مجرور، متعلق به عامل مقدّر ، خبر مبتدا.