• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

معانى باب افعال باب افعال در ده معناى زير بكار برده مى‏شود

1 - تعديه يعنى متعدى كردن فعل لازم مانند ذهب زيد زيد رفت اذهب زيد بكرا زيد بكر را روانه كرد ضحك زيد زيد خنديد اضحكنى زيد زيد مرا خنداند تعديه معناى غالبى باب افعال است.

2 -دخول فاعل در وقت و اين در افعالى است كه ماده آنها وقتى از اوقات باشد مانند اصبح زيد زيد داخل صبح شد و امسى بكر بكر داخل عصر شد فسبحان الله حين تمسون و حين تصبحون ...

و حين تظهرون18 روم.

3 -وصول وقت يعنى وصول وقت ماده فعل براى فاعل مانند احصد الزرع وقت حصاد زرع رسيد حصاد درو اقطف الثمر وقت چيدن ميوه رسيد.

4 -مفعول را داراى صفتى يافتن مانند اعظمت الله خدا را با عظمت يافتم ابخلت فلانا فلانى را بخيل يافتم.

5 -واجديت يعنى داراى مبدا فعل شدن فاعل يا داراى مبدا فعل كردن مفعول مانند اغد البعير شتر داراى غده شد اقفر البلد شهر داراى قفار يعنى ويرانى شد اركبت ابى پدرم را داراى مركب كردم ثم اماته فاقبرهسپس او را ميراند و برايش قبر قرار داد 21 عبس.

6 -سلب يعنى سلب مبدا فعل از فاعل يا مفعول مانند اشفى المريض شفاى مريض بر طرف يعنى ممتنع شد اعجمت الكتاب عجمه و ابهام كتاب را بر طرف نمودم.

7 -تعريض يعنى در معرض قرار دادن مثل اباع زيد كتابه زيد