• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

از آن چه ذكر شد اهميت و جايگاه ويژه اين بحث به خوبى روشن مى شود.
نيز در ضمنبحث هاى آينده معلوم مى گردد كه با درك صحيح از محكمات و متشابهات قرآن مجيد،بهترين شيوه تفسيرى قرآن، تفسير قرآن به قرآن است; چرا كه ارجاع آيات متشابه به آياتمحكم و بهره گيرى از اين آيات براى فهم صحيح از آيات متشابه، يكى از مصاديق تفسير قرآنبه قرآن است و در ساير موارد نيز استفاده از آيات داراى مفاهيم روشن براى رفع ابهام ازبعضى ديگر از آيات و يا تبيين حدود و ثغور آن آيات، بسيار راهگشا و مؤثر است.
آرى; اين امرمستلزم تبحر و تمحض در قرآن است; يعنى عقابان بلندپرواز را رسد كه در آسمان بلند معارف قرآن به پرواز درآمده به لطايف و ظرايف آن دست يابند.
احاديث متعدد و فراوانى كه هم از طريق شيعه و هم از طريق اهل سنت در زمينه نهى ازتفسير به رأى وارد شده نيز قابل تأمل است.
مفاد و مضمون اين احاديث چنين است كه:هركس قرآن را به رأى و نظر خويشتن تفسير نمايد، جايگاهش در آتش خواهد بود. (2)
از ايندسته روايات بر مى آيد كه نظر استقلالى به آيات قرآن و اعتماد به خود آيه، بدون رجوع بهآيات ديگر، طريقى ناتمام و نارس براى فهم قرآن است و قرآن بايد از طريق خود تفسير گردد. (3)
در پايان اين مقدمه و براى بيان محورى بودن شناخت محكم و متشابه در قرآن به ذكر چند حديث اكتفا مى كنيم.
1. في العيون عن الرضا(ع): «من رد متشابه القرآن الى محكمه هدي الى صراط مستقيم.... » (4)
2. في تفسير النعمانى باسناده الى اسماعيل بن جابر قال: «سمعت اباعبدالله جعفربن محمدالصادق(ع) يقول: ... واعلموا - رحمكم الله - انه من لم يعرف كتاب الله عزوجل الناسخ منالمنسوخ والخاص من العام والمحكم من المتشابه والرخص من العزائم... ,فليس بعالم بالقرآن ولا هو من اهله. » (5)
بعضى از (6) آيات قرآن بر بعض ديگر شهادت مى دهد و برخى آيات، آيات ديگر را روشن مى سازد. »

1. به عنوان نمونه مى توان از كتب زير نام برد:تفسير المحكم والمتشابه، سيدمرتضى علم الهدى (355-436ق. ); حقائق التأويل فى متشابهالتنزيل، سيد رضى (359-406ق. ); كتاب فى محكم القرآن و متشابهه، سوربن عبداللهاشعرى (م 300ق. ); متشابه القرآن، قاضى عبدالجباربن احمد همدانى (359-415ق. );متشابه القرآن، على بن حمزه كسائى (م 183ق. ); متشابهات القرآن، صدرالمتالهين، محمدبنابراهيم شيرازى (979-1050ق. ).
ر.ك: دكتر سيد عبدالوهاب طالقانى، علوم قرآن و فهرست منابع، ج 1، ص 391 به بعد.
2. من فسرالقرآن برايه فليتبوا مقعده من النار (الميزان، ج 3، ص 75) و يا: من تكلم في القرآن برايه فاصاب فقد اخطا ويا: الراي في كتاب الله كفر. (امام رضا7)
3. ر.ك: الميزان، ج 3، ص 76-80.
4. همان، ص 68; تفسير صافى، ج 1، ص 319.
5. الميزان، ج 3، ص 80.
6. نهج البلاغه، خ 131.