• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

زركشى در البرهان، سيوطى در الاتقان و زرقانى در مناهل العرفان، روايت را چنين نقل كرده اند: وقد قال علي بن ابي طالب لقاص; اتعرف الناسخ والمنسوخ؟. (3) در روايت ديگرى نقل شده است كه: على(ع) در حالى كه شخصى مشغول موعظه و انذارمردم بود، وارد مسجد گشت.
فرمود: اين شخص كيست؟ گفتند: شخصى است كه مردم راموعظه مى كند و آنان را به ياد خداوند متذكر مى شود.
حضرت فرمود: او مذكر و موعظه گرنيست، او فردى خودخواه است كه مى گويد: «انا فلان بن فلان فاعرفوني ».
او را نزد امام احضارنمودند.
حضرت پرسيد: اتعرف الناسخ من المنسوخ؟ قال: لا، قال: فاخرج من مسجدنا ولاتذكر فيه...; (4) از مسجد ما خارج شو و در آن موعظه مكن! احتمالاً منظور از قاضى يا قصه گو و يا موعظه گر در اين روايات ابويحيى بوده است كه داستان برخورد خود را با على بن ابى طالب براى سعيدبن ابى الحسن نقل كرده است. (5)
اهميت شناخت ناسخ و منسوخ در قرآن كريم از پرسشى كه امام صادق از ابوحنيفه مى كندنيز به خوبى آشكار است.
صدوق در علل الشرائع از آن حضرت روايت مى كند كه به ابوحنيفه فرمود: تو فقيه اهل عراقى؟ پاسخ داد: آرى.
حضرت فرمود: به چه فتوا مى دهى؟ گفت: به كتاب خداو سنت پيامبرش.
فرمود: ابوحنيفه! آيا به كتاب خدا آن گونه كه شايسته است، شناخت دارى؟آيا ناسخ آن را از منسوخ مى شناسى؟ پاسخ داد: آرى.
حضرت فرمود: ادعاى دانش بزرگى كردى.... (6)

1. توضيح بيشتر در فصل چهارم خواهدآمد.
2. تفسير عياشى، ج 1، ص 23; ابن حزم، الناسخ والمنسوخ، ص 5.
3. ر.ك: البرهان، ج 2، ص 158; الاتقان، ج 2، ص 700; مناهل العرفان، ج 2، ص 174.
4. مناهل العرفان، ج 2، ص 174.
5. ر.ك: ابن حزم، الناسخ والمنسوخ، ص 5; التمهيد، ج 2، ص 272.
6. تفسير صافى، ج 1، ص 22.