• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

1. سيد محمد باقر حجتى، تاريخ قرآن، ص 161 و 162.
2. همان، ص 162-164; زنجانى، تاريخ القرآن، ص 53-60.
3. سيدمحمد باقر حجتى، تاريخ قرآن، ص 212.
4. رسم عثمانى را همان طريقه نگارش و كتابت قرآن در زمان عثمان است كه مصاحفچندگانه را با آن نوشتند. اين رسم الخط علاوه بر فقدان علايم مشخصه در بسيارى از مواردصورت مكتوب كلمه در آن حاكى از صورت ملفوظ نبود. بعدها مسلمانان همين رسم عثمانى را از آن جهت كه اصحاب پيامبر آن را نوشته اند به عنوان تبرك و تيمن حفظ نمودند.
5. شاعر و تابعى مشهور كه بيشتر، از او به عنوان صحابى امام على(ع) و واضع علم نحو نامبرده مى شود.> مشهورترين نام و نسب او ظالم بن عمرو بن سفيان است. به جز ظالم، او راعثمان و عمرو نيز ناميده اند. وى از تيره «بنى كنانه مضر» بود. پس از فتوحات اسلام در ناحيهمشرق، مضريان، بيشتر در عراق و خاصه در بصره ساكن شدند و اين با آن روايت كه گويدابوالاسود در زمان عمر به بصره كوچيد، سازگارى دارد. ابوالاسود تنها در دوران كوتاهى ازخلافت امير المؤمنين على(ع) در حوادثى نقش داشته است. پيوند صادقانه او با اميرالمؤمنين و نيز شركت در جنگ جمل و چند قطعه شعرى كه در مدح يا مرثيه امام على(ع)و امام حسين(ع) سروده موجب آن شده است كه وى را از شيفتگان على(ع) بدانند. نامابوالاسود با تاريخ پيدايش نحو عربى عجين شده، چنان كه مى توان گفت او شهرت وسيعخود را بيش از هر فضيلت ديگر، به نحوپردازى خود مديون است. روايات مربوط به اين امر،هزاران صفحه از منابع را آكنده است. ابن سلام( م 231 ق) در طبقات خود گويد. «نخستينكسى كه پايه عربيت (نحو) را ريخت، باب آن را گشود، راه آن را استوار و قواعد آن را وضع كرد،ابوالاسود دوئلى بود». تا زمان ابن سلام كسى به نحو ابوالاسود، اشاره اى نكرده است. از نيمهسده چهارم هجرى، بر اثر گزارش هاى ابوالطيب لغوى و ابوالفرج اصفهانى و سيرافى، ناگهانسيل رواياتى بس متعدد و گاه سخت متناقض به كتاب هاى ادب و طبقات سرازير مى شود. دراين روايات وضع نحو به چند تن نسبت داده شده كه عبارتند از: امام على(ع)، ابوالاسود،نصربن عاصم، يحيى بن يعمر و ابن هرمز. در مورد تاريخ مرگ ابوالاسود، مانند غالب موارداحوال او، منابع يكسان نيستند. بيشتر مآخذ مرگ او را در 69 ق. مى دانند. به زعم برخىديگر زندگى او تا حكمرانى حجاج و خلافت عمر بن عبدالعزيز ادامه داشته است. (دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 5، ص 179 - 188)
6. همان، ص 189.
7. ر.ك: راميار، تاريخ قرآن، ص 534; زنجانى، تاريخ القرآن، ص 171-173; المحكم فى نقط المصاحف، ص 3-4.
8. ر.ك: سجستانى، كتاب المصاحف، ص 158.
9. المحكم فى نقط المصاحف، ص 26.
10. دائرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 5، ص 189.
11. ر.ك: زنجانى، تاريخ القرآن، ص 174; سيد محمد باقر حجتى، تاريخ قرآن، ص 473.
12. زنجانى، تاريخ القرآن، ص 175; سيدمحمد باقر حجتى، تاريخ قرآن، ص 469; راميار، تاريخ قرآن، ص 535.
13. المحكم فى نقط المصاحف، ص 9.
14. تاريخ القرآن، ص 177.
15. ر.ك: المحكم فى نقط المصاحف، ص 10-17; سجستانى، المصاحف، ص 158-161.
16. سيدمحمد باقر حجتى، تاريخ قرآن، ص 480.
17. ر.ك: التمهيد، ج 1، ص 335.