• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

«زياد بن سميه » والى بصره و حومه آن(50-53ق. ) بود.
عتبى مى گويد: معاويه خليفه اموى،نامه اى به زياد نوشت و عبيدالله فرزند زياد را خواست كه نزد او به شام برود.
چون عبيداللهنزد او رسيد، معاويه ديد كه بسيار بد حرف مى زند و در سخن او «لحن » ديده مى شود.
معاويهوى را نزد پدرش برگرداند و در نامه اى، زياد را از كوتاهى در تربيت فرزند سرزنش كرد.
زيادبه فكر آموزش فرزند افتاد.
ابوالاسود را خواست و تباهى و فسادى را كه در زبان عرب راهيافته بود، با وى در ميان نهاد و از او خواست كه كتاب خدا را اعراب گذارد.
ابوالاسود از اين كارسرپيچيد.
زياد نيز دست از مقصود برنداشته مردى را دستور داد كه در سر راه او بنشيند وچون ابوالاسود نزديك مى شود صداى خود را به قراءت قرآن بلند كند و آيه ان الله برى ء منالمشركين ورسوله را به كسر لام رسوله بخواند.
ابوالاسود اين امر را بزرگ شمرده و گفت:خداوند عزيزتر است از اين كه از رسول خود بيزارى جويد.
پس همان هنگام نزد زياد رفت وبه او گفت: من تو را اجابت كرده آن چه خواستى پذيرفتم.
رايم بر آن قرار گرفت كه به «اعراب » قرآن شروع كنم.
پس كاتبى نزد من فرست.
زياد تنى چند از نويسندگان را نزد او فرستاد و او از ميان ايشان يكى از عبدالقيس را برگزيدهو گفت: مصحف را بگير و رنگى كه مخالف با رنگ سياه باشد انتخاب كن.
وقتى من دو لبخود را به حرفى مى گشايم، يك نقطه در بالاى آن بگذار (فتحه) و چون لب هاى خود را فروآوردم، يك نقطه در زير آن قرار ده (كسره) و آن گاه كه هردو لب را به هم چسباندم، نقطه رابه ميان حرف بگذار (ضمه) و علامت سكون را گويا دو نقطه قرار داده بود.
سپس به آرامىشروع به خواندن كرد و نويسنده نقطه مى گذاشت.
مردم اين روش را پسنديدند و از وى پيروى كردند (7) .
از اين نقل و نقل هايى نظير آن چنين برمى آيد كه اعراب گذارى حركات، ابتدا با نقطه گذارىآغاز گرديده است.
حتى كسانى كه اين اقدام را به «يحيى بن يعمر» نسبت داده اند، آنها نيز كيفيت اعراب را با «تنقيط » و يا تعبير «نقط المصاحف » نام برده اند (8) .
ابو عمرو دانى مى گويد: «تنقيط » در قرآن به دو صورت انجام پذيرفته است:
1. «نقط الاعجام » كه نقطه گذارى براى حروف مشتبهه بوده است.
2. «نقط الاعراب » يا «نقط الحركات » كه عبارت از نقطه گذارى بر حروف به منظور تشخيصحركات مختلف بوده است، مثل نقطه فتحه در بالاى حرف، و نقطه كسره در زير حرف، و نقطه ضمه جلوى حرف (9) .
اغلب اشكالاتى كه ازنظر تشابه برخى حروف يا ضبط نكردن مصوت هاى كوتاه گريبانگيرخط عربى است، در سريانى نيز موجود است; مثلا شكل شبيه «و» هم «دال » است و هم «را».
اما بعدها با اضافه كردن يك نقطه در بالاى آن براى «را» و يك نقطه در زير براى «دال » مانعپيش آمدن اين اشتباه شدند و نيز براى ظاهر كردن حركات به همين روش نقطه گذارى پناهبردند; اما اين روش به زودى متروك شد.
بعيد نيست كه ابوالاسود، شاعر و دانشمند از احوال و عقايد و آثار اين سريانيان اطلاعى كسب كرده باشد (10)