را برگزيند که داراي زيرسازهاي
محکم و استوار باشد هر چند پيچ و خمها و فراز و نشيبهاي
زيادي داشته باشد.
ما در اينجا نخست به راه ساده خداشناسي، اشاره
مي کنيم و سپس به بيان يکي از راههاي متوسط
مي پردازيم. اما راههاي پرپيچ و خم را که متوقف بر حل
بسياري از مسائل زيربنايي فلسفي است
بايد کساني بپيمايند که ذهنشان مشوب به شبهات فراوان شده
يا در صدد زدودن شبهات و نجات دادن گمراهان دور افتاده، بر آمده اند.
ويژگيهاي راه ساده
راه ساده خداشناسي، امتيازات و
ويژگيهايي دارد که مهمترين آنها از اين قرار
است:
1- اين راه نيازي به مقدمات
پيچيده و فني ندارد و ساده ترين بياني است که
مي توان در اين زمينه، مطرح کرد و از اينروي،
براي همه مردم در هر سطحي از معلومات باشند قابل فهم و هضم است.
2- اين راه مستقيما بسوي «خداي
آفريننده دانا و توانا» رهنمون مي شود بر خلاف
بسياري از براهين
فلسفي و کلامي که نخست موجودي را بعنوان «واجب الوجود» اثبات
مي کنند و علم و قدرت و حکمت و خالقيت و ربوبيت و ديگر
صفات او را مي بايست با براهين ديگري ثابت کرد.
3- اين راه، بيش از هر چيز، نقش بيدار
کردن فطرت و به آگاهي رساندن معرفت فطري را ايفا مي کند و
با تامل در موارد آن، حالتي عرفاني به انسان دست مي دهد که
گويا دست خدا را در ايجاد و تدبير پديده هاي جهان،
مشاهده مي کند، همان دستي که فطرت او با آن، آشنا است.
با توجه به اين ويژگيها است که رهبران
ديني و پيشوايان اديان آسماني، اين راه
را براي توده هاي مردم برگزيدند و همگان را به پيمودن آن،
دعوت کرده اند و روشهاي ديگر را يا به خواص، اختصاص داده اند،
يا در مقام احتجاج و بحث با انديشمندان ملحد و فيلسوفان
مادي بکار گرفته اند.