• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
دروس متداول> پایه سوم> عقائد ( 3) > آموزش عقائد جلد 1 و 2 و 3 ( مصباح )

کرده اند –نيازي به استدلال و برهان عقلي نخواهد داشت. اما همچنانکه قبلا اشاره شد چنين علم حضوري و شهودي براي افراد عاديالبته وجود افراد استثنايي که داراي چنين شهود آگاهانه باشند را نمي توان انکار کرد چنانکه اعتقاد ما درباره پيرامون و پيشوايان معصوم (عليهم الصلوة والسلام) اينست که در کودکي هم کما بيش از چنين شهودي برخوردار بوده اند و حتي بعضي از ايشان در شکم مادر هم جنين شناختي را داشته اند.، پس از خودسازي و پيمودن مراحل سير و سلوک عرفاني، امکان پذير است. و اما براي مراتب ضعيف آن هر چند در افرادعادي هم وجود داشته باشد چون توام با آگاهي نيست براي بدست آوردن جهان بيني آگاهانه، کفايت نمي کند.

و منظور از شناخت حصولي اينست که انسان بوسيله مفاهيمي کلي از قبيل «آفريننده، بي نياز، همه دان و همه توان و ...» شناختي ذهني و به يک معني «غايبانه» نسبت به خداي متعال پيدا مي کند و همين اندازه معتقد شود که چنين موجودي وجود دارد «آن کسي که جهان را آفريده است و...» سپس شناختهاي حصولي ديگري را به آنها ضميمه کند تا به يک سيستم اعتقادي هماهنگ(جهان بيني) دست يابد.

آنچه مستقيما از کاوشهاي عقلي و براهين فلسفي بدست مي آيد همين شناخت حصولي است ولي هنگامي که چنين شناختي حاصل شد انسان مي تواند درصدد دستيابي به شناخت حضوري آگاهانه نيز برآيد.

شناخت فطري

در بسياري از سخنان پيشوايان ديني و عارفان و حکيمان، به اين عبارت بر مي خوريم که «خداشناسي، فطري است» يا «انسان، بالفطره خداشناس است». براي اينکه معناي صحيح اين عبارت را دريابيم بايد توضيحي پيرامون واژه «فطرت» بدهيم:

فطرت، واژه اي عربي و به معناي«نوع آفرينش» است و امري را ميتوان«فطري» (=منسوب به فطرت) دانست که آفرينش موجودي اقتضاي آنها را داشته باشد، واز اينروي مي توان سه ويژگي را براي آنها در نظر گرفت:

1. فطريات هر نوعي از موجودات در همه افراد آن نوع، يافت مي شود هر چند کيفيت آنها از نظر ضعف و شدت، متفاوت باشد.