فعل و فاعل جمله تفسيريه است و محلي از
اعراب ندارد بقيه آيات تا آيه 8 مانند آيه اول تركيب مي شوند(باي) جار و
مجرور متعلق به قتلت (ذنب) مضاف اليه براي اي (قتلت) فعل مجهول و ضمير
مستتر هي نائب فاعلش و جمله در محل نصب است بنابر مفعوليت دوم بودن براي
سئلت و مفعول اول سئلت نائب فاعل آن مي باشد در المنجد ذيل ماده سئل يسئل
آمده است كه اگر اين ماده به معني طلب كردن و درخواست نمودن باشد بي واسطه
به دو مفعول تعدي مي كند مانند : سألت الله نعمه و هنگامي كه به معني
استخبار (پرسيدن – خبر پرسيدن) بيايد به مفعول اول خود بي واسطه و به مفعول
دومش به واسطه (عن) تعدي مي كند مانند : سألته عن حاله . در اين آيه شريفه
(آيه 8) سئلت به معني دوم يعني پرسيدن بكار رفته است لذا بايد عن در تقدير
گرفته شود تقدير : و اذا المووده سئلت عن جواب هذا السوال (باي ذنب قتلت) .
آيات 10 و 11 و 12 و 13 مانند آيه اول تركيب مي شوند .
(علمت) فعل (نفس) فاعل (ما) اسم موصول در محل نصب مفعول به براي علمت اين
جمله جواب اذا مي باشد و محلي از اعراب ندارد زيرا از ادوات شرط غير جازم
مي باشد (احضرت) فعل و فاعل جمله محلي از اعراب ندارد زيرا صله است براي
ماي موصوله و ضمير عائد به موصول چون ضمير مفعولي بوده است حذف گرديده
تقدير : ما احضرته و در اينگونه موارد كه ضمير عائد به موصول ضمير منصوب
متصل باشد حذف عائد كثيراً صورت مي گيرد البته اين حذف جائز است نه واجب .