آورده شده است بنابر اين ابن بر وزن افع مي باشد.
8- شأن :
كار و حال – كار بزرگ – اسم ثلاثي مجرد است .
9- يغني :
بي نياز مي كند – بسنده مي كند – فعل مضارع از باب افعال و متعدي يك مفعولي است .
10- وجوه :
رويها – جمع مكسر است براي وجه .
11- مسفره :
روشن و تابان – اسم فاعل صيغه مونث از باب افعال .
12- ضاحكه :
خندان – اسم فاعل صيغه مونث از ثلاثي مجرد .
13- مستبشره :
شادمان – اسم فاعل صيغه مونث از باب استفعال .
14- غبره :
گرد و غبار – اسم ثلاثي مزيد است .
15- ترهق :
فرو مي پوشاند – فرا مي گيرد – فعل مضارع از ثلاثي مجرد از باب فعل يفعل و متعدي يك مفعولي است.
16- قتره :
تيرگي – غبار – غبار از زمين برخاسته – دود غليظ – اسم ثلاثي مزيد است .
17- كفره :
كافرها – ناسپاسها – جمع مكسر است براي كافر .
18- فجره :
گناه پيشگان – بي بند و بارها – پرده داران – جمع مكسر است براي فاجر . فجر در اصل به معناي شكافتن و شكاف وسيع دادن است و صبح را از آن جهت فجر گويند كه تاريكي شب را مي شكافد و گناه را فجور گويند زيرا پرده ديانت را پاره مي كند (راغب).
تركيب :
(ف) استينافيه (اذا) ظرف زمان استقبال متضمن معناي شرط و در محل نصب متعلق است به جواب محذوف خود (جاءت الصاخه) فعل و فاعل جمله در محل جر مضاف اليه براي اذا و جواب اذا به قرينه آيه 37 محذوف است تقدير : اذا جاءت الصاخه اشتغل كل امري بنفسه . جمله اذا با شرط و جوابش استينافيه است و محلي