حيات را ندارد . قتل ، يقتل متعدي يك مفعولي است .
2- ما اكفره :
ممكن است جمله تعجبي باشد به معناي (چه كفر پيشه و ناسپاس است) و ممكن است جمله استفهامي باشد به معناي (چه چيز او را به كفر و ناسپاسي واداشته ؟) و در صورت استفهامي بودن اين استفهام براي توبيخ يا براي اظهار تعجب است . البته ناگفته نماند كه در اينگونه موارد تعجب به اين معناست كه : اين مورد جاي تعجب است يا جا دارد كه تعجب شود .
3- نطفه :
آب كم – آب صاف – آب چه كم باشد و چه بسيار اما بيشتر به آب اندك گفته مي شود .اسم ثلاثي مزيد است .
4- قدر :
اندازه نمود –فعل ماضي از باب تفعيل و متعدي يك مفعولي است الميزان گويد : قدره يعني خداوند قدر و اندازه را در ذات و صفات و افعال انسان به انسان اعطا نمود پس انسان نمي تواند از آن گونه اي كه براي او مقدر شده است و آن حدي كه براي او معين شده است تجاوز نمايد و تدبير ربوبي از هر طرف او را احاطه نموده و او نمي تواند به چيزي كه براي او مقدر نشده است برسد .
5- سبيل :
راه – راه روشن و واضح – اسم ثلاثي مزيد است.
6- يسر :
آسان گرداند – ماضي باب تفعيل و متعدي يك مفعولي است و به مفعول ديگر خود به وسيله لام تعدي مي كند .
7- امات :
ميراند – فعل ماضي باب افعال و متعدي يك مفعولي است .
8- اقبر :
در گور كرد – امر به ساختن گور و دفن نمودن كرد – صاحب قبر گرداند. ماضي باب افعال و متعدي يك مفعولي است.
9- انشر :
زنده كرد – ماضي باب افعال و متعدي يك مفعولي است .نشر به معناي پهن كردن و گستردن است و زنده كردن نيز نوعي گستردن است بعد از درهم پيچيده شدن به واسطه مرگ .