حرف عطف (ما) استفهام و در محل نصب است
بنابر مبتدا بودن (يدريك) فعل و فاعل و مفعول جمله درمحل رفع خبر براي
مبتدا و مفعول بواسطه يدري محذوف است تقدير : ما يدريك بامره و اين جمله
عطف بر جمله مستأنفه ما قبل است و محلي از اعراب ندارد . (او) حرف عطف
(يذكر) فعل و فاعل جمله عطف بر يزكي و درمحل رفع است (ف) فاء سببيه (تنفعه
الذكري) فعل و مفعول و فاعل و اين فعل منصوب به ان ناصبه مقدر است زيرا بعد
از فاء در جواب تمني قرار گرفته است .
(اما) حرف شرط و تفصيل (من) اسم موصول در محل رفع مبتدا (استغني) فعل و
فاعل جمله صله موصول و محلي از اعراب ندارد (ف) رابط جواب شرط (انت)
مبتدا(له) جار و مجرور متعلق به تصدي (تصدي) فعل و فاعل جمله در محل رفع
خبر براي انت و جمله فانت له تصدي در محل رفع خبر براي من (و) حاليه (ما)
حرف نفي (عليك) جار و مجرور متعلق به عامل محذوف ، خبر مقدم (الا) مركب از
ان حرف مصدري و لا حرف نفي (يزكي) فعل و فاعل و اين جمله به وسيله ان به
تأويل مصدر برده مي شود و اين مصدر مؤول مرفوع است بنابر مبتداي موخر بودن
تقدير : و ما عليك عدم تركيته و اين جمله درمحل نصب است بنابر حاليت . برخي
(ما) را اسم استفهام دانسته اند بنابر اين تركيب اينجمله چنين است (ما) اسم
استفهام درمحل رفع مبتدا (عليك) جار و مجرور متعلق به محذوف خبر براي ما
(الا يزكي) منصوب بنزع الخافض است و متعلق به همان عاملي است كه عليك متعلق
به آن است تقدير : و ما استقر عليك في عدم التزكي ؟ در اين صورت نيز جمله
حال است براي فاعل تصدي (و) حرف عطف (اما) حرف شرط و تفصيل (من) اسم موصول
در محل رفع مبتدا (جاءك) فعل و فاعل و مفعول جمله صله موصول و محلي از
اعراب ندارد (يسعي) فعل و فاعل جمله