• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

دانستن باشد متعدي به دو مفعولي است و به تصريح بسياري از تفاسير مراد از يري در اينجا معناي اول است .

8- آثر :

برگزيدن – فعل ماضي از باب افعال است و متعدي يك مفعولي است .
ايثار : برگزيدن – ديگران را بر خود مقدم داشتن .

9- حياه :

زندگاني كردن – مصدر ثلاثي مجرد است .

10- دنيا :

نقيض آخرت – مونث ادني است و ادني افعل تفضيل است از ريشه (دنوثه) و (دناثه) (پست و فرومايه گرديدن) يا از ريشه (دنو) و (دناوه) (نزديك شدن) در صورت اول دنيا به معناي پست تر و در صورت دوم به معناي نزديكتر است به هر حال دنيا وصف است ووجه اينكه به دنيا ، دنيا گفته شده است يا به جهت پست تر بودن آن است نسبت به آخرت و يا به جهت اين است كه اين زندگي به ما از آخرت نزديكتر است.

11- مأوي :

جاي – منزلگاه – مأوي و مأوي و مأواه اسم مكانند از اوي ، يأوي به معناي جاي گرفتن اين فعل لازم است و به وسيله (الي) متعدي مي شود . گاهي نيز متعدي بي واسطه است به معناي جاي دادن و پناه دادن .

12- خاف :

ترسيد – فعل ماضي از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل و اجوف واوي است و گاه متعدي بنفسه و گاه به وسيله (من) يا (علي) استعمال مي گردد.

13- مقام :

به عنوان مصدر ميمي (ايستادن) و اسم زمان (زمان ايستادن) و اسم مكان (مكان ايستادن) به كار مي رود اما در اينجا به معناي (منزلت) است توضيح اينكه : مقام وقتي كه اسم مكان است معناي حقيقي آن (محل و مكان ايستادن) است اما گاهي اين اسم مكان در معناي مجازي استعمال مي گردد و در معناي صفات و احوالي كه شخص را در برگرفته اند به كار مي رود در اين صورت مقام به منزلت ترجمه مي شود گوئيا همچنانكه شخص در محل و مكان ، استقرار مي يابد در درون آن صفات و احوال استقرار يافته است . مقام در اصل مقوم بوده است بعد از نقل حركت (واو) به قاف (واو) قلب به الف گرديده است.