• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 

بنابر اين انسان را انسان را گويند زيرا به تنهايي نمي تواند زندگي كند و نيز به هر چيز انس و خو مي گيرد و بنابر اين قول همزه انسان اصلي است و وزن آن فعلان است در مقابل قول بصريون ، كوفيون آن را مشتق از نسيان (فراموش كردن) مي دانند و انسان را بنابر اين قول چون فراموشكار است و عهد و پيمان خود را فراموش مي كند انسان ناميده اند بر اساس اين قول كلمه انسان بر وزن افعان است و همزه اش زائده مي باشد و در اصل بر وزن افعلان (انسيان) بوده كه ياء آن حذف گرديده و لذا در تصغير انسان ، انيسيان گفته مي شود و اين يايي كه در تصغير آورده مي شود (مراد ياء دوم است) همان يايي است كه در انسيان بود حذف گرديد.

4- سعي :

انجام داد – كوشش كرد – فعل ماضي از ثلاثي مجرد و متعدي يك مفعولي است .

5- برزت :

ظاهر شد – فعل ماضي مجهول از باب تفعيل و مصدرش تبريز به معناي ظاهر كردن ، آشكار و نمايان نمودن انسان و در اين باب متعدي يك مفعولي است مصدر ثلاثي مجرد آن برز (آشكار شدن – ظاهر شدن) است راغب گويد : به قتال و جنگيدن مبارزه گويند زيرا مبارزه عبارت است از ظاهر شدن دو حريف در مقابل يكديگر در ميدان كارزار .

6- جحيم :

آتش شعله ور – يكي از نامهاي دوزخ است – اين كلمه صفت مشبهه است از ماده جحوم (بر افروخته شدن) . جحيم تنها در داستان حضرت ابراهيم (ع) به معناي آتش دنيايي به كار رفته است و در بقيه موارد در قرآن به معناي آتش جهنم يا خود جهنم استعمال شده است .

7- يري :

مي بيند – فعل مضارع از ثلاثي مجرد باب فعل يفعل است در اصل يرأي بود اما همزه عين الفعل پس از نقل حركت آن به ماقبل حذف گرديده و اين از موارد استثنايي حذف همزه در مهموزها مي باشد و اين حذف استثنايي در مضارع معلوم و مجهول و امر اين فعل صورت مي گيرد . اين فعل زماني كه به معناي ديدن با چشم باشد متعدي يك مفعولي است و زماني كه به معناي ديدن با عقل يعني