جار و مجرور متعلق به عامل محذوف خبر
براي مبتداي محذوف است تقدير : هل لك رغبه يا ميل و اين جمله در محل نصب
مقول قول (الي) حر جر (ان) حرف مصدري و ناصب فعل مضارع (تزكي) فعل و فاعل و
(ان تزكي) به تأويل مصدر برده مي شود و اين مصدر مؤول مجرور به الي است و
اين جار و مجرور متعلق به همان مبتداي محذوف يعني رغبه است تقدير : هل لك
رغبه لي التزكي (و) حرف عطف (اهديك) فعل وفاعل و مفعول جمله عطف بر تزكي و
فعل اين جمله منصوب به ان است و اين جمله نيز به تأويل مصدر برده مي شود و
مصدر مؤول مجرور به الي است تقدير : هل لك رغبه الي التزكي و الي هدايتي
اياك (الي ربك) جار و مجرور متعلق به اهدي و رب مضاف و كاف در محل جر مضاف
اليه (ف) حرف عطف فاء نتيجه و سببيه است (تخشي) فعل و فاعل اين جمله نيز
مانند اهديك تركيب مي شود يعني عطف به اهديك شده است و مانند آن به تأويل
مصدر برده مي شود و در محل جر است به وسيله الي تقدير : ... اي خشيتك يعني
اي موسي به فرعون بگو آيا ميل و رغبت به ترسيدن از خداوند و خدا ترس شدن
داري ؟ (ف) فاء فصحيه است بنابراين در اينجا حذفي صورت گرفته است و اين فاء
عطف بر آن محذوف مي كند تقدير: فذهب فاراه الآيه الكبري . (اراه) فعل و
فاعل و مفعول اول (الآيه) مفعول دوم (الكبري) صفت براي الآيه و اين جمله
محلي از اعراب ندارد زيرا به جمله استينافيه محذوف (ذهب الي فرعون) عطف شده
است (ف) حرف عطف (كذب) فعل و فاعل جمله عطف بر اراه و محلي از اعراب ندارد
(و) حرف عطف (عصي) فعل و فاعل عطف بر كذب و محلي از اعراب ندارد